خلاصه ماشینی:
"میدانیم:خرقه در لغت به معنی پاره و قطعهیی از جامه و گاه تمام آن است و در اصطلاح صوفیه، عبارت است از جامهیی پشمین که غالبا از پارههای به هم دوخته فراهم آمده است و حافظ این کلمه را به صورتها و ترکیبات خرقهی می آلود،خرقهی ارزق،خرقهی پرهیز،خرقهی پشمین و پشمینه،خرقهی تقوی و زهد،خرقهی سال و خرقهی می آلود به کار میبرد.
بیمراد و مکتبی،و رندی و وارستگی او و زیر هر علمی سینه نزدن او باعث شده است که در اوج بنشیند و ورای چند و چون و مایی و منی فکر کند و گه گاه با اشراف بر پوچ و تهی بودن اصل حیات و خلقت و آفرینش و گذرنده بودن آن،1رندانه به ریش شیخ و زاهد،2مفتی و محتسب بخندد و تسخر زنان بگوید:این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی.
اکنون مرا عقیده بر آن است:با توجه به طنز حافظ در مصرع دوم بیت مورد نظر، «این خرقه می آلود»استعاره از نفس هستی و بودن و آمدن به این جهان خواهد بود،و محصول بیت،چنین خواهد شد:حافظ به اختیار خویش به این دنیا نیامد،پس این شیخ پاکدامن ما را ببخش."