چکیده:
به دنبال اظهار نظرها و نشست های متعدد علمی در خصوص روش های کمکی تولید مثل (ART) و ضرورت به کارگیری از آن در درمان ناباروری، مجلس شورای اسلامی در تاریخ 8/5/1382 قانون «نحوه اهدای جنین به زوجین نابارور» را به تصویب رساند، و آیین نامه اجرایی آن نیز درسال 1383 تصویب و منتشر شد. قانون مزبور با بهره گیری از فتاوای فقها و اندیشه های حقوقی توانسته است تا اندازه ای مشکل خانواده های بدون فرزند را حل کرده و زمینه تحقق امید زوج های نابارور را به داشتن فرزند در کانون خانواده خود فراهم آورد. تصویب این قانون گام مهمی در تحول حقوق ایران در حل مسائل مربوط به انتقال جنین و ابعاد مختلف حقوقی آن به شمار می رود. قانون مزبور به رغم نوآوری ها و جنبه های مثبت آن، در مواردی دارای نقایص و کاستی های قابل توجهی است که می توان گفت در مقایسه با قانون کشورهای پیشرفته دارای نقایص عدیده ای است.
Contemporary enhancement of medical sciences along with the possibility of cure for barrenness via (ART) made hope for many barren couples; so that، the technique was soon warmly received by infertile couples all over the world. The new situation has raised certain questions in respects of morality، legal، sanitation، social، psychology and religion status. Consequently، comprehensive supporting laws have to be passed to regulate different aspects of dedicating foetus to an infertile parent. In Iran، a legislation was approved by the Parliament on 8/5/1382 on the way of dedicating a fetus to infertile couples. Subsequently its executive by-law was approved by the Board of Ministers and published in the same year. Although the above legislation was a step forward in resolving the legal difficulties of infertile couples، it suffers from some considerable defects and shortcomings. The present article is an attempt to demonstrate the weak and strong points of the legislation and to provide certain suggestions for its possible improvement.
خلاصه ماشینی:
"از سوی دیگر،براساس ماده 1196 قانون مدنی در روابط بین اقارب،فقط اقارب نسبیدر خط عموی اعم از صعودی یا نزولی به انفاق یکدیگر ملزم هستند و از آنجا که یکی ازآثار نسب،تکلیف متقابل اولاد و پدر و مادر در پرداخت نفقه،در صورت استطاعت و تمکنمالی یک طرف و فقر طرف دیگر است(مواد 1197 و 1198 قانون مدنی)؛در مورد ماده 3قانون یاد شده این سوال مطرح است که آیا تکلیف زوجین گیرنده جنین در ارتباط با تأمیننفقه طفل متولد شده از طریق انتقال جنین،از قبیل تکلیف متقابل است؟و در نتیجه در صورتفقر زوجین گیرنده و استطاعت فرزند متولد شده از این طریق،وی مکلف به انفاق به زوجینگیرنده جنین خواهد بود یا خیر؟ همچنین آیا مفاد ماده 3 قانون یاد شده نسبت به پدر و جد پدری زوج گیرنده جنین درصورت فوت پدر یا عدم تمکن مالی او از پرداخت نفقه،و نیز اجداد و جدات مادری و جداتپدری در صورت زنده نبودن زوجه گیرنده جنین،یا عدم قدرت او بر انفاق؛تسری خواهدیافت یا خیر؟ به نظر میرسد با توجه به عدم رابطه نسبی میان کودک و زوجین دریافتکننده جنین،ونیز استفاده قانونگذار از واژه«نظایر»در ماده 3 قانون یاد شده،میتوان گفت که حکم مذکورتنها یک تکلیف یکجانبه،و صرفا مخصوص زوجین گیرنده جنین است،و بدین جهت تسریاحکام مقرر در مادتین 1197 و 1199 قانون مدنی به مورد بحث صحیح نیست."