چکیده:
زنان،آرمانها و حقوقشان از جمله موضوعاتی است که در سالهای اخیر بسیار مورد توجه و تحقیق قرار گرفته است.بر اساس این تحقیقات آنچه به عنوان اتوپیا یا آرمان شهر زنان مطرح شده،به زعم بسیاری در ادبیات ملتها کم سابقه است.اما حکیم نظامی گنجوی شاعر بزرگ قرن ششم هجری، هشت قرن پیش در مثنوی غنایی خسرو و شیرین،شهری به نام ارمن را معرفی میکند که به میزان زیادی با تعاریفی که از اتوپیا شده سازگار است و اکثر مفاهیم فمینیستی را در نظریههای مدرن پوشش میدهد.
در مقالهی حاضر نگارندگان ضمن بررسی موضوعاتی از قبیل:تعریف آرمان شهر و بررسی قدمت آن،ویژگیهای آرمان شهر نظامی،جنبههای اسطورهای این شهر،بررسی شخصیت و خصوصیات
بانوان این شهر و در پایان مقایسهی آرمان شهر زنان از دیدگاه حکیم گنجه و نظریههای معاصر؛نشان خواهند داد این مقولهها در ادب پارسی و حداقل در خسرو و شیرین نظامی،این اثر غنائی معروف سابقهای دیرین دارد.
روشی که برای این پژوهشی برگزیدهایم روش تطبیقی است به این صورت که مطالب تحت چهار عنوان اصلی که در حقیقت ویژگیهای اساسی آرمان شهر است طبقهبندی شده و در ذیل هرعنوان پس از ارائهی تعاریف،ابیات مرتبط با آن بخش از خسرو و شیرین برگزیده شده و در نهایت تحلیلی تطبیقی در ذیل هربخش صورت گرفته است.
قسمت دیگر این مقاله منشأ اسطورهای این شهر است که بر آن بودهایم تا با توجه به اساطیر و افسانههایی که دربارهی این شهر وجود دارد،ریشههای این داستان را بیابیم.
خلاصه ماشینی:
"در ارمن نیز همهی زنان بدون مرد زندگی میکنند و هنگامی که شیرین با دیدن تصویر خسرو از خود بیخود میشود خدمتکاران(همان هفتاد پریچهر)از تغییر در امور هراسان میشوند:نگهبانان بترسیدند از این کار کز این صورت شود شیرین گرفتار (همان:171) و این آغاز دگرگونی در آرمان شهر نظامی است،با وجود اینکه ازدواج با ارزشهای این آرمان شهر مغایرت داشت،ولی مهین بانو به خاطر علاقه به شیرین این امر را میپذیرد آن هم تنها به شرط ازدواج قانونی،مهین بانو به شیرین اندرز میدهد که:پس مردان شدن مردی نباشد زن آن به کش جوانمردی نباشد تو خود دانی کهوقت سرفرازی زناشویی بهست از عشقبازی (همان:199) و شیرین هم قول میدهد که:که گر خون گریم از عشق جمالش نخواهم شد مگر جفت حلالش (همان:199) میتوان گفت که آرمان شهر نظامی با ورود خسرو رو به اضمحلال میرود چون پس از مدتی مهین بانو میمیرد و بعد از اینکه شیرین به جای او بر تخت مینشیند با اینکه به اصول آرمان شهر پایبند است و چنانکه دیدیم عدالت را به معنای تمام اجرا میکند ولی به عشق خسرو ارمن را رها میکند و این فرود بعد از فراز است و این دیدگاه که"دولت آرمانی دگرگونی نپذیرد و اگر بپذیرد،این دگرگونی به سوی بدتر شدن است"(اصیل،1371:28)این موضوع را تأیید میکند و اما سرچشمهی این گرایش آرمانی نظامی کجاست؟ اول اینکه نظامی این منظومه را به یاد نخستین همسرش،آفاق که به او عشق میورزیده سروده و در پایان داستان خود به این امر اشاره کرده و سوگ او را با سوگ شیرین درمیآمیزد:تو کز عبرت بدین افسانه مانی چه پنداری مگر افسانهخوانی در این افسانه شرط است اشک راندن گلابی تلخ بر شیرین فشاندن به حکم آنکه آن کم زندگانی چو گل بر باد شد روز جوانی سبکرو چون بت قبچاق من بود گمان افتاد خود کافاق من بود همایون پیکری نغز و خردمند فرستاده به من دارای دربند (همان:339) و شاید همین زن(آفاق)تأثیر زیادی در نگرش نظامی نسبت به زن و مسائل مربوط به زنان داشته است."