چکیده:
نویسنده در این مقاله تلاش میکند تا به بررسی در ویژگی مسئلهبرانگیز آثار هنری بپردازد.به نظر وی،نخستین ویژگی مسئلهبرانگیز این است که همواره از نوع،گونه و مظهر آثار هنری سخن به میان میآید،اما آیا در واقع میتوان میان نوع و گونهای از آثار هنری و مظهر چنین اثری تفاوت گذاشت یا خیر؟ویژگی دوم عبارت از اینکه اثر هنری همواره در قالب ماده متبلور میشود.آیا به همین دلیل میتوان اثر هنری را با ماده همسان انگاشت یا خیر؟و اگر پاسخ ما،همانند نویسنده، خیر باشد آنگاه دلیل این تفاوت در چه چیزی نهفته است؟اینها مهمترین پرسشهایی هستند که نویسنده درصدد است تا در این مقاله به آنها پاسخ گوید
خلاصه ماشینی:
"3میتوان گفت سرآشپز با ساخت سوپ خاص(جدید)،نوعی از سوپ خلق کرده است(اگر بخواهیم از اصطلاحات حکم مورد بحث گلیکمان استفاده کرده باشیم)،در غیر این صورت این را که سرآشپز(نوع)جدیدی سوپ خلق کرده است،میتوان با دستورالعمل مربوطه به اثبات رساند(که البته همهی اینها حاکی از آن است که تعیین مکان این امر در سلسله مراتب هستی شناختی،دال بر ابهام میان مظهر و گونه است).
حالا میتوانیم ویژگیهای هستی شناختی تمایزگونه/مظهر را چنین خلاصه کنیم:الف) گونهها و مظاهر به مانند امور خاص تفرد مییابند؛ب)گونهها و مظاهر از یکدیگر جداییناپذیرند و هرکدام بدون دیگری نمیتواند وجود داشته باشد؛ج)گونهها را مظاهر نمونه میبخشند و مظهر خلاصهی«مظهر-یک-گونه»است؛د)گونهها و مظاهر ممکن است ایجاد یا نابود شوند بدان معنا که ممکن است مظاهری بالفعل از گونهای بدیع ایجاد شوند یا مظاهری بالفعل از گونهای مفروض نابود شوند و هر شکل از امور حادث که ممکن است برای ایجاد مظاهر بالفعل ضروری شوند،نابود یا ناتوان از عمل شوند؛هـ)گونههای امور خاص عملا انتزاعیاند بدان معنا که تنها مجموعهای از موجودات بالفعل ممکن است در مقام مظاهریک گونهی خاص تفرد یابند؛و)سخن گفتن از مقایسهی خصلتهای امور خاص گونهها و امور خاص مظهرها بالفعل بهعنوان اموری در تقابل با خصلتهای مظاهر-یک-گونهی بالفعل و خاص نامفهوم و بیربط است؛ز)ارجاع به گونهها بهعنوان امور خاص منحصرا به کار تسهیل ارجاع به مظاهر بالفعل و محتمل یک گونه میآید.
بار دیگر بر این نکته تأکید میکنیم که حرف ما این نیست که هیچگونهای وجود نداشته باشد یا نقاش نمیتواند نوعی جدید از نقاشی خلق کند،صرفا موضوع این است که چنین گفتهای اطناب است و ضرورتی به گفتن آن نیست چراکه مجموعهای مشخص از امور خاص، مظاهریک گونهاند و هنرمند برای چنین عملی با خصلتهای چیزها(با اعضای آن مجموعه)نمونههایی برای آنگونه عرضه میکند،از همینرو،اعضای مذکور بهعنوان مظاهرگونهای خاص تفسیر میشوند."