"«در مقام تهدید گویند یعنی آنچه را از کارهای بد تو میدانم به او میگویم،تمام وسایل منعی که برای آرزوی تو دارم به کار خواهم برد.
(با عجله کارها غالبا ناقص و معیب و محتاج به تجدید و تکرار باشد نظیر:لغت به کار دست پاچه،العجله من الشیطان) *آدم دوبار به دنیا نمیآید.
(البته همه کس صاحب بستگان و خویشاوندان است) *آنقدر بپز که بتوانی بخوری «تحمل جزاهای این همه بدی که میکنی در تو نیست.
(گویند مردی از گرسنگی مشرف به مرگ گردید،شیطان برای او غذائی آورد به شرط آنکه ایمان خود را به او فروشد،مرد پس از سیری از دادن ایمان ابا کرد و گفت:آنچه را که در گرسنگی فروختم مرهوم و معدومی بیش نبود،چه آدم گرسنه ایمان ندارد).
چون طعام حاضر شد او هیچ نخورد و تنها آستین خود را به خوردنیها نزدیک برده میگفت«آستین نو پلو بخور»حاضرین از معنی این کار شگفت پرسیدند."