خلاصه ماشینی:
"آیا علامه نمیتوانست از بحثهای روایی و بعضی مباحث کلامی و عقلی خودداری کند و تفسیری متکی به بحثهای لغوی و منظومهء درونی آیات ارائه کند؟ توجه شادروان علامه طباطبایی در این باب ناظر به این واقعیت است که تفسیر قرآن در آغاز،یعنی در عهد پیامبر(ص)و صحابه و ائمه و تابعین و عمدتا تا قرن سوم،در حیطهء حدیث قرار داشت.
علامه طباطبایی نسبت به این موضوع احاطه و توجه داشتهاند،به همین دلیل هنگام مطالعهء المیزان میبینیم که بحثهای کلامی و علمی و فلسفی در آن کم نیست و اصولا اسلوب تحقیق و تتبع علامه طباطبایی فلسفی-منطقی است،ولی چیزیکه هست،ایشان شاید بیش از همهء مفسران فیلسوف یا فلسفی مشرب،نظیر ابن سینا و فخر رازی و ملا صدرا،به لغزشگاههای نامرئی که بر سر راه تفسیر قرآن هست،واقف بودهاند و لذا هشیارانهتر از حریم وحی در برابر عقل و لغزشهای آن حراست کردهاند.
سپس بخش نقل و نقد احادیث و اخبار تحتعنوان«بحثی از نظر روایت»یا«بحث روایی»پیش میآید و از کتب حدیث و تفسیر عامه و شیعه،احادیث مربوط به موضوع،نقل و در اطراف آنها بحث میشود،در مرحلهء بعد هم که گفتیم بحثهای مناسب کلامی یا فلسفی یا علمی و یا مربوط به علوم قرآنی نظیر بحث در باب اعجاز بهطور مطلق و بیان وجوه چندگانهء اعجاز قرآن یا جبر و تفویض و یا شفاعت یا محکمات و متشابهات مطرح میشود و به تناسب میتوان همهء این مباحث را به صورت منتشر در کل المیزان یافت."