چکیده:
بدون شک مدیریت استراتژیک4در دنیای رقابتی و پویای امروز و در حوزههای مختلف کسب و کار از جایگاه انکارناپذیری برخوردار است.از طرفی منابع انسانی عامل حیات بخش و ارزش آفرین سازماها جهت ادامه فعالیت و برتری در رقابت با دیگران به حساب میآید.در رویکرد نوین به توسعه منابع انسانی5جایگاه ویژه آن در مطالعات و ادبیات مدیریت استراتژیک کمتر مورد توجه و پژوهش قرار گرفته است.مدیریت استراتژیک منابع انسانی را شامل کلیهء فعالیتهای مؤثر بر رفتار افراد در برانگیختن آنها جهت کسب اهداف سازمان با حد اکثر کارائی و اثربخشی تعریف میکنیم.هدف اصلی این تحقیق این است که ابعاد گوناگون مزیت رقابتی6را شناسایی نموده و جایگاه آنها را در توسعه مدیریت استراتژیک منابع انسانی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.بدین منظور و برای اجرای مدل موردنظر،در این مقاله صنعت نفت به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است.در این مقاله پس از مطالعه و بررسی ادبیات تحقیق،شاخصهای موردنظر به منظور تدوین مدل مفهومی تحقیق1مشخص میشود.در ادامه با استفاده از پرسش نامه، دادههای موردنظر برای اجرای مدل موردنظر را از جامعه آماری تحقیق استخراج نموده و مدل نهائی تحقیق تشکیل میگردد.در پایان پیشنهادات کاربردی برای بهبود شرایط بهرهگیری از مزیت رقابتی در توسعه مدیریت استراتژیک در حوزه منابع انسانی ارائه خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"Creativity Dimension بنابراین قبل از مقوله کارآیی و اثربخشی که دغدغه اصلی مدیران و مسئولان سازمانها است،بایستی به توسعه منابع انسانی که زیر بنای اساسی بهرهوری است اندیشیده شود؛بهطور کلی توسعه منابع انسانی در ابعاد زیر به ارتقاء سطح کارآیی و اثربخشی فرآیندهای سازمان خواهد شد: @تلفیق نگرش کارآمدی و اثربخشی در چگونگی کار:انجام فرآیندهای کاری و سازمانی به شکل مطلوب و کارا،نیازمند این است که کاربران فرآیندها به شکل معقول و مطلوبی کارآیی و اثربخشی را با یکدیگر ادغام نمایند،در این راستا کار آنچه مهم است ایجاد نگرش تلفیقی است،در صورتی که کارکنان فقط به کارآیی فرآیندها توجه نمایند، فرآیندها محور توجه شده و تحقق اهداف کمتر مورد توجه است و زمانی که اثربخشی ملاک عمل باشد،فرآیندها کمتر مورد توجه و بازنگری قرار میگیرد.
فرآیندهای مدیریت ارتباط سودمند با مشتری سیستمی را ایجاد میکند که به منظور حد اکثرسازی کردن اثربخشی در سازمان،افراد در قلب یک سیستم به گونهای کار میکنند که منابع به خوبی مهار شده و مورد استفاده قرار میگیرد (2009, (Lengnick et al مهارت خوشحال نمودن مشتریان زمانی حاصل میشود که کارکنان سازمان، آموزشهای لازم را طی نموده و به توسعهیافتگی رسیده باشند،شرکتهای مشتریگرا میکوشند تا با سرمایهگذاری در آموزش کارکنان ارائه دهنده خذمات،به آنها یاد دهند که چگونه در برابر مشتریان و خواستههای آنان واکنش(فرآیندی)مناسب نشان دهند، آموزش باید در طول دوره زندگی کاری بهطور مستمر ارائه شود تا از این طریق افراد قادر به پاسخگویی به تغییرات تکنولوژی،فرآیندها،مشتریان و الزامات شغلی باشند."