خلاصه ماشینی:
"در جوامع اولیه هم عدالت معیاری بوده است که انسانها هنجارهای اجتماعی و آداب و رسوم و قواعد و قوانین حاکم بر جامعه خود را با آن میسنجیدند ولی در آن جوامع برخلاف دوران مدرن که بحث از تئوریهای عدالت است،عدالت در هالهای از رمز و راز مذهبی پیچیده بود و دارای منشی الهی محسوب میشد تا بدان حد که این اعتقاد وجود داشت که اعمال فی نفسه و ذاتا عادلانه و نیکو نیستند بلکه تأیید الهی است که امر یا عملی را عادلانه و درست میسازد.
در آخر به این نکته باید اشاره داشت که تئوریهای عدالت نمیتوانند جایگزین درک اخلاقی فردی از امور شوند زیرا آنها تنها در رابطه با وجود اجتماعی انسان و نقش فرد در سازماندهی امور اجتماعی، دارای توضیحات و رهنمودهای معینی هستند."