خلاصه ماشینی:
"اشکال اجرائی از نظر بدعت و آفرینش با تکیه بر- ذوقی نمایشی و خلاق،تمامی ابعاد صحنه را در جای جای لحظات و پارههای نمایش دربرگرفته و همین نگاه است که سیمرغ را در حد یک کار- ماندگار(خاصه در این شرایط)افق تازهای را در راستای نمایش و نمایشگری نوید میدهد که در سال (به تصویر صفحه مراجعه شود) های اخیر در نوع خود جالب و در خورد توجه است.
-در زمینه سبک و شیوه اجرائی که مبتنی بر نوعی استلیزاسیون یا شیوهپردازی است،و از نوعی تئاتر شرقی و تکنیکهای این هنجار بهره دارد، توضیح بیشتری دهید؟ -برای درآوردن فکر انسان محوری عرفان و نشان دادن جنگ ابدی خیر و شر-که پارهای از آن در وجود یکایک ما است-صحنه نمایش شرقی اجرایی غرواقعگرایانه و استعاری میطلبد که ما به آن دست زدهایم.
در این شکل روایی -که برای گریز از هر نوع زیباییشناسی واقع- گرایانه همواره در سرتاسر شرق سه عنصر "موسیقی"،"رقص"و"داستان"را بنحوی انفکاکناپذیر و به یکسان مورد استفاده قرار میدهند-ما نیز برای بیان کردن مفاهیم به جای اجزاء به"استیلیزاسیون"روی آوردهایم.
برای مثال میتوانم از عملکرد اشیاء در این نمایش نام ببرم- که با کار درست بازیگر در آن واحد در همه سطوح "نشانه"،"استعاره"و"نماد"حرکت می- کند.
از این نظر هم از نظر شکلی و هم از نظر جنس موسیقیای که مینوازند،کلا کارشان دراماتیک است نه موسیقیایی و در ترکیب با ساختمان کلی نمایش حضور دارند و نه بطور مستقل یادآوری میکنم که آلات موسیقی دف،کوس، نی،سنتور،کمانچه و ضرب زورخانه تماما از- فرهنگ موسیقیایی ایران میآید و دف و کوس و نی اصلا متعلق به تکایا و خانقاه دراویش است و از سازهای اساسی سماعاند."