خلاصه ماشینی:
"البته در سنت فلسفی غرب این کار بیسابقه نیست و بهطور مثال ارسطو نیز در کتاب سیاست به بحث در باب انقلاب پرداخته است اما کار آرنت دارای جلوههای خاصی است که در پیوند با دیگر مفاهیم فلسفی او شناخته میشود و تنها خواندن کتاب«انقلاب»آرنت،آن را در نظر خواننده«پریشان و نامرتبط»جلوه میدهد.
آرنت در تبیین انقلاب،2 انقلاب فرانسه و آمریکا را مقایسه میکند؛از نظر او،انقلاب فرانسه منحرف شده بود چرا که از غایت اصلی آنکه تأسیس آزادی است،به سمت مسأله اجتماعی فقر کشیده شده بود و بدینسان اصالت و ماهیت خود را از دست داده و تبدیل به حکومت وحشت و خشونت شده بود که آن نه«عامل انقلاب بلکه محصول واکنش و انحراف انقلابهاست»چرا که مسأله اجتماعی را نباید با وسایل سیاسی حل کرد و عرصه سیاست نباید به کلی محل مناقشات اقتصادی باشد.
نکته دیگر اینکه انقلابی که به دنبال حل مسأله اجتماعی فقر تودههاست،نه تنها به پیرایش حوزه عمومی و عرصه گفتوگو کمکی نمیکند بلکه بیشترین صدمه را نیز به آن میزند و با برپایی«دیکتاتوریهای انقلابی» جایی برای«استقرار قانون اساسی»و«بنیادگذاری آزادی»باقی نمیگذارد منابع villa,dana,(2000),hannah a rent, - cambrige up,londan -آرنت،هانا،انقلاب،ترجمه فولادوند،تهران(1631) -انصاری،منصور،هانا آرنت و نقد فلسفه سیاسی،تهران (9731) -احمدی،بابک،هایدگر و تاریخ هستی،تهران(1831) -مارکس و سیاست مدرن،تهران(9731) -بردشاء لیء هانا آرنت،ترجمه خشایار دیهیمی،تهران (0831) -بشیریه،حسین،اندیشههای سیاسی قرن بیستم،تهران (6731) -فولادوند،عزت الله،خرد در سیاست،تهران،(7731) (به تصویر صفحه مراجعه شود)"