مرگ بر استعمار، اما . . . مقاله

"آیا در انگلیس و امریکا هم حقوق‌ شهروندان اینگونه تضییع می‌ شود؟گزینش‌ها،احراز صلاحیت‌ ها و رد صلاحیت‌ها بر این پاشنه‌ می‌چرخد؟آیا آنجا هم استادان‌ دانشمند را به دلیل دگراندیشی‌ سیاسی/مذهبی از دانشگاه‌ها می‌رانند؟آیا نشریه‌ هایی راه با حاکمیت وقت همکاری نکنند،توقیف،لغو مجوز و تعطیل می‌کنند؟یا در آنجا اعتراض و انتقاد،حق‌ مسلم دگراندیشان و مخالفان حکومت وقت است؛برای‌ مخالفان حکومت به عنوان حکومت بدیل‌ government Shadw برای خودشان،تشکیلاتی دارند و چشم انتظارند که در انتخابات بعدی قدرت را به دست‌ بگیرند؟آیا وقتی که خودش را وارث اسلام ناب محمدی‌ و حامی مسلمانان همه‌ی جهان می‌داند،به‌طور شفاف‌ می‌گوید که چه اندازه و به چه دلیل حقوق هم‌وطنان‌ ایرانی و هم‌کیشان مسلمان ضایع می‌شود؟ خلاصه‌ی کلام من این است که ما البته باید در برخورد با استعمار کهنه و نو،حافظ منافع ملی خودمان‌ باشیم،اما اگر قصد زندگی درست در هزاره‌ی سوم و ابراز وجود در صحنه‌ی جهانی داریم،باید در مرحله‌ی اول در داخل کشور،اهل مشارکت جدی سیاسی،فرهنگی،قانون‌ پذیر،حق‌شناس و مسوولیت‌پذیر باشیم و در مرحله‌ی‌ دوم؛نه با شعار و نه با حمله به کشورهایی که منافع‌شان‌ با ما مغایرت دارد،بلکه با تلاش مداوم در جهت تقویت‌ مدنیت و شکوفایی استعدادهای فردی و جمعی خودمان‌ حرکت کرده و به شیوه‌یی درست،خردورزانه مشکلات‌ مان را حل کنیم."