خلاصه ماشینی:
"اولین بیاحترامی نسبت به ایشان این بود که وقتی حزب خلق مسلمان به شهر تبریز مسلط شد، آیت الله مدنی که از نماز بیرون آمدند،در ابتدای خیابان فردوسی،ایشان را در یک کیوسک تلفن حبس کردند و چند نفر از طرفداران خلق مسلمان،بالای کیوسک رفتند و محکم با پایشان روی سقف کیوسک کوبیدند.
بههرحال شهید آیت الله مدنی در جلسه منزل بنده، با سعه صدر و بزرگواری و بدون کوچکترین اشاره به اهانتهائی که به ایشان شده بود،مطالب و نظرات خود را اعلام کردند و فرمودند که انقلاب به چه بهائی تمام شده،چه اهدافی دارد،چه مهلکههائی را از پیش پای ملت برداشته است و نتیجه این شد که در آن جلسه،کسانی که از طرف حزب خلق مسلمان آمدند، دیگر حرفی نداشتند و گفتند بله ما تصدیق میکنیم این حرکتی که حزب انجام داده،کار درستی نیست و اجازه بدهید از قم مجوز بگیریم که به این حرکتها خاتمه بدهیم که البته این نشد و بچههای علاقمند به انقلاب حرکت و غائله حزب خلق مسلمان را ختم کردند.
این اتفاق نظر در آنجا حاصل شد و در حقیقت طرفین با کمال مهر و احترام به صحبتهای طرف مقابل گوش میدادند و همگان،علی الخصوص شهید مدنی، نه به عنوان کسانی که ما انقلاب کردیم و مالک هستیم و شما چرا وارد شدید،صحبت نمیکردند،همه راجع به هدف و اسلام و آینده مملکت و اینکه اسلام برای ما چه راهی را تعیین کرده است،صحبت کردند و بر اساس منطق پیش رفتند،در نتیجه جلسهای که همه فکر میکردند به دلیل حضور دو جبهه مخالف،کار به دعوا و آشوب بکشد،با خوشی و خوبی تمام شد."