چکیده:
علامه رفیعی قزوینی ره سه یادداشت کوتاه عربی بر کتاب القبسات اثر حکیم میرداماد مرقوم فرموده اند. اولین یادداشت در باره تعابیر حکمای الهی از حقیقت غایت مطلوب از ایجاد عالم است. بحث در باره غایت مطلوب خداوند از آفرینش در کلام، حکمت و عرفان مطرح است. برخی متکلمان هرگونه غایت را از خداوند نفی کردند و برخی دیگر ایصال نفع به مخلوق را غایت الهی از آفرینش دانسته اند. این دو نظر مورد انتقاد حکما واقع شده است.
از نظر حکما نفی هر گونه غایت مستلزم ترجیح بدون مرجح است و ایصال نفع به غیر نیز فاقد شانیت غرض است. از سوی دیگر تعابیر حکما در غایت الهی متفاوت است. برخی آن را "علم الهی به نظام خیر" و برخی "ذات مقدس الهی" و برخی صرف "جود و احسان" معرفی کرده اند. با این همه، بازگشت همه این تعابیر به حقیقت واحد ذات الهی است. این مقاله درصدد پژوهش در این مبحث منطبق بر یادداشت علامه رفیعی قزوینی است.
خلاصه ماشینی:
"دیگرآنکه رساندن نفع به مخلوقات،فاقد شأنیت غرض بودن برای حق تعالی است،زیرا همچنان این پرسش قابل طرح است که چرا خداوند میخواهد به مخلوقات نفع برساند؟درواقع این پرسش هنوز پاسخ تام خود را باز نیافته است و تنها وقتی پاسخ نهایی را خواهدیافت که به کمالی که به فاعل برمیگردد دلالت نماید(ابن سینا،الالهیات من کتاب الشفاء،ص 305).
این نظریۀ متکلمان نیز مورد نقد حکما واقع شده است،زیرا نفی داعی از فاعل مختار وتعلق اراده به یک طرف بدون هیچگونه داعی مستلزم ترجیح بدون مرجح و محال است وچنین تصویری از اراده چیزی جز هوس و هذیان(ملا صدرا،الاسفار الاربعة،ص 135 و261)نیست.
از طرف دیگر،چنانکه گذشت نفی هرگونه غایت و داعی در افعال باری تعالی مستلزمترجیح بدون مرجح است،زیرا فاعل مختار برحسب اراده عمل میکند و تعلق اراده بهفعل همواره به لحاظ مرجحی است که در فاعل است و این مرجح نیز در نهایت به کمالیمنتهی میشود که مطلوب به ذاته است.
بر این اساس حب الهی به اشیا تابع حبحق تعالی به ذات خودش است و غایت الهی در خلق و آفرینش ما سوی،مشاهدۀ ذاتمقدس خودش در آینۀ تجلیاتش است: {Sنظری کرد ببیند به جهان قامت خویش#خیمه در مزرعه آب و گل آدم زدS}متن:و هنا کلام آخر عرشی یضیق الاذهان عن درکه و یجب کتمانه و هو انهان کما مرادیته الاشیاء عین مرادیته لذاته کذلک مریدیته الاشیاء عین مریدیتهالحقة و ذلک محقق لمن حقق التوحید الخاصی الاخصی."