چکیده:
از دهه گذشته،برنامهریزان توسعه سرزمینی،بخش قابل توجهی از زمان و انرژی خود را صرف جستجوی یک مدل نوین برای توسعه منطقهای کردهاند.مفاهیم و عناصر این مدلهای نوین که به خوشهای شدن صنعتی معروف است،به دنبال درک نقش خوشههای صنعتی و اثرات آنها بر یادگیری،نوآوری و تحریک توسعه منطقهای است.از اینرو،بررسی رهیافتهای اصلی و عناصر تشکیلدهنده خوشهبندی صنعتی برای بهرهگیری در سیاستگزاریهای منطقهای،ضرورتی حیاتی به شمار میرود.با این مباحث،این مقاله در پی پاسخ به دو سؤال اساسی است که چه رهیافتهای تئوریکی و تحلیلی برای ارزیابی فرایند یادگیری،ظرفیتهای نوآوری و توسعه منطقهای در یک منطقه فضایی مشخص میتواند بکار گرفته شود؟و دوم اینکه چه عناصری از خوشههای صنعتی،فرایندهای یادگیری،نوآوری و مآلا توسعه منطقهای را تحریک میکنند؟ استفاده از این چهارچوب یک بیانیه تحقیقی را برای سیاستگزاران منطقهای برای درک از ماهیت خوشهای شدن صنعتی و محرکهای توسعه منطقهای فراهم میآورد.
خلاصه ماشینی:
"با این مباحث،این مقاله در پی پاسخ به دو سؤال اساسی است که چه رهیافتهای تئوریکی و تحلیلی برای ارزیابی فرایند یادگیری،ظرفیتهای نوآوری و توسعه منطقهای در یک منطقه فضایی مشخص میتواند بکار گرفته شود؟و دوم اینکه چه عناصری از خوشههای صنعتی،فرایندهای یادگیری،نوآوری و مآلا توسعه منطقهای را تحریک میکنند؟ استفاده از این چهارچوب یک بیانیه تحقیقی را برای سیاستگزاران منطقهای برای درک از ماهیت خوشهای شدن صنعتی و محرکهای توسعه منطقهای فراهم میآورد.
با الهام از این داستانهای موفق است که پدیده خوشهبندی صنعتی مکررا از رویکردهای مختلف و تا حدی همپوش نظیر" نواحی صنعتی"،"فضاهای صنعتی جدید"،"محیطهای نوآور"،"خوشههای صنعتی"،"محیط نهادی"مناطق یادگیری"،"یادگیری محلی شده"،و"سیستمهای نوآوری منطقهای"تحت پارادایم"منطقهگرایی نوین"مطالعه شده،که در درون خود به دنبال درک نقش خوشهبندی صنعتی و اثرات آن بر یادگیری،نوآوری و مزیت رقابتی است(هنری و پینچ،1002؛کامبرز و مک کینن،4002؛کیبل و ویلکینسن،0002).
با این توضیحات،این مقاله در پی پاسخ به دو سؤال اساسی است که چه رهیافتهای تئوریکی و تحلیلی برای ارزیابی فرایند یادگیری،ظرفیتهای نوآوری و توسعه منطقهای در یک منطقه فضایی مشخص میتواند به کار گرفته شود؟و دوم اینکه چه عناصری از خوشههای صنعتی، فرایندهای یادگیری،نوآوری و مالا توسعه منطقهای را تحریک میکند؟استفاده از این چهارچوب یک بیانیه تحقیقی را برای ارزیابی ماهیت خوشهای شدن صنعتی و محرکهای توسعه منطقهای فراهم میآورد.
علاوه بر این،نظریات و مدلهای متأخرتر توسعه منطقهای در نیمه دوم 0991 میلادی و هزاره سوم نظیر"مناطق یادگیری"(فلوریدا،5991؛مورقان،7991)،"سیستمهای نوآوری منطقهای" (کوک و دیگران،7991؛کوک و مورقان،8991)و"یادگیری محلی شده"(مالمبرگ و ماسکل،9991)،با استفاده از نظریات قبلی،به تفسیر نوینی از مدلهای یادگیری و نوآوری سرزمینی دست زدهاند که نشاندهنده یک تحول عام از توجه به روابط داده-ستانده و اهمیت پیوندهای مواد بین بنگاههای همجوار بسوی یک ملاحظه وسیعتر با تمرکز بر اهمیت ظرفیتهای منطقهای نظیر بنیادهای نهادی و اجتماعی رشد است(لارسون،9991)."