چکیده:
در این مقاله رویکردهای مهم در منظرهپردازی ایران مورد توجه نگارنده بود.این رویکرد از لابلای بعضی از نگارههای موجود مشهود است.نگارنده با اتکا به این نگارهها در پی قاعدهبندی منظرهپردازی در نگارگری ایران از سده هفتم تا دهم هجری برآمد و به نتایجی دست یافت.برای پیشبرد مطالب،از شیوه سالشمارانه بهره گرفتم و عناصر منظرهپردازی را نخست در مکتب تبریز دوره ایلخانی و آل جلایر پژوهیدم و سپس به مکتبهای شیراز دوره تیموری و هرات(در دو مرحله پیشین و پسین)پرداختم. در این پژوهش،به ضرورت،نمونه پژوهی را پیش گرفتم و بعضی از نگارهها را که عنصر منظرپردازی در آنها قوی بود،بررسی کردم.در این ارزیابی آنچه اهمیت دارد نتایجی است که در آخر مقاله با عنوان نتیجهگیری و جمعبندی مطالب ثبت شده است.
خلاصه ماشینی:
"این منظره از مناظر بینظیر نگارگری ایران در نیمه دوم سده هشتم هجری است که معلوم نیست کدام نقاش آن را کشیده و در چه درباری تهیه شده است؛گرچه حال و هوای کل منظره باعث شده تا آن را به نقاشان چینی نسبت دهند در حالیکه در آن نه از ابرهای چینی میتوان سراغ گرفت و نه از عناصر دیگر آن(تصویر 2).
در منظرهپردازی این نگارهها اگر پیکرهها را کنار نهیم با عناصر طبیعی زیر 6 (به تصویر صفحه مراجعه شود) مواجه میشویم:توده درختان در هم پیچیده،صخرههای در هم تنیده با رنگهای رؤیایی، گلبتهها و سبزیهای قراردادی قرینهوار،سنگریزهها کرانه نهرها و رودها و بالاتر از همه کل ساختار ترکیببندی که از ویژگیهای نگارههای سدههای بعدی ایران گردیده است.
سروهای قلمی و سر به آسمان کشیده با بدنه قهوهای،سبز و طلایی،درختان نخل کوهی و درختان نخل با آویزهای نارنجی شکل خرما،سبزینههای قراردادی،رنگبندیهای غنی و ترکیببندیهای متخیلانه و رؤیا برانگیز و رنگهای اخرایی،زرد کمرنگ،قهوهای تیره و بنفشه کمرنگ،سبز سیر و روشن همراه با خطوط سرخرنگ،آسمان آبی روشن- 21 (به تصویر صفحه مراجعه شود) 11-حمله اژدها به خرسها، استاد محمد سیاه قلم،مکتب هرات،موزه توپقاپی سرای،استانبول 21-مرید و مراد، استاد ولی الله،حدود 578 هـ ق،کتابخانه موزه توپقاپی سرای،استانبول 31-شاعر،دزد و سکان، بهزاد،حدود 448 هـ ق،مرقع گلشن کتابخانه کاخ گلستان تهران 41-مرگ فرهاد، خمسه نظامی،988 هجری،کتابخانه بریتانیا، لندن(فرهاد با شنیدن مرگ دروغین شیرین خود را میکشد.
در این نگاره که دو برگ سر لوح نسخه را به خود اختصاص داده،سرتاسر طبیعت و منظره با پیکرههای بیشمار انسانی و حیوانی در خدمت مفهوم شکار قرار گرفته است(تصویر 51)."