خلاصه ماشینی:
"او تقلید را از رویکرد انسان به پدیدههای جهان هستی(طبیعت)برداشت کرد و آن را بارزه ارتباط انسان با طبیعت دانست و هنر را پیامد محاکات و موضوع هنر و ادبیات تعریف کرد،بدینگونه رابطه فعالیت هنرمند با شاعر یا مصالح هنر را عینیت بخشید و کیفیت محاکات را منوط به نگرش تاثیری، *هگل بر این باور است که هنرمند یا شاعر پیش از آنکه به آفرینش هنری واقعیت بپردازد از کیفیتی که میخواهد خلق کند نوعی ایده دارد.
چون گفته میشود هنرمند فرزند زمان است و اگر قرار باشد هنرمند فرزند زمان باشد باید به نوعی تحت تاثیر نوعی اخلاق باشد،به این ترتیب رخدادهای زندگی معمولی وقتی از صافی فعالیت هنری میگذرند روزمرگی و بی تفاوتی خود را از دست میدهند اعتلای حقیقی و اخلاقی پیدا میکنند از طرف دیگر ایده هنرمند که از تاثیر حقایق اجتماعی و خیر اخلاقی مایه گرفته،وساطتگر پیشرفتهای اخلاقی و علمی شده است.
هگل در آثار هنری نخستین آموزگار تودههای مردم را دیده است و روی این امر تاکید میکند که اولین آموزگار تودهها،اولین رسانه پرداخته شده که بتواند ناقل حقایق به تودههای مردم باشد هنر بوده است اگر حرکت اقوام ابتدایی را در نظر بگیرید که هنر رقص و کار دسته جمعی،و سرودههای مختلفی که میخواندند آنان را برای رویارویی با مسایل زندگی آماده میساخت منظور هگل از اینکه میگوید «هنر اولین آموزگار تودههاست»این است که هنر خصلت بسیجکنندگی دارد."