شعر دیگران - مجله آزما ادب و هنر

"farber- یک دست مطمئن یک مچ با احتیاط هفت بار، هفت بار، جرأت کرده است که ببوسد سنگ را خاری فروکند به چشم قبرهای منتظر که بجهاند-رقص و پایی را و محو شود، پشت یک جا پای موج دار. --درخت کرسمن-- ویلیام برفورد William Burford- ستاره، اگر دلسوز عشقی سال نو-هم‌گام شو با ما برای روبرویی-با جدایی اختلاف سرد آن‌هایی که این پایین‌ها در زیر پاهای تو می‌لولند (به تصویر صفحه مراجعه شود)ترجمه:ملک تاج طیرانی (به تصویر صفحه مراجعه شود) «مبادله» سارا تیزدیل Sara Teas dale(1884-1933) زیبایی‌های زندگی را می‌توان فروخت همه چیزهای با شکوه و زیبایش موج‌های آبی را که می‌گرایند به سپیدی-بر روی صخره‌ها شلعه‌های بلند آتش را که آهنگ می‌سرایند چهرهء بچه‌ها را آن دم که به بالا و به تو می‌نگرند و دوست داشتنی‌اند-مثل جام پیروزی زیبایی‌های زندگی را می‌توان فروخت موسیقی را که مثل موجی از طلاست رایحهء دل‌انگیز درختان کاج را درباران چشم‌هایی که تو را دوست می‌دارند و بازوانی که تو را در آغوش می‌گیرند شادی آرام‌بخش روحت آن افکار پاکیزه‌ای که شبت را پرستاره می‌کنند هرچه داری-هدیه کن-به شکوه زیبایی و هرگز میندیش چیزی از دست داده‌ای که ساعتی آرامش آرامش سپید و نغمه‌سرا سالی کوشش را جواب گوست و نثار کن برای یک نفس جذبه آرامش آن‌چه بوده‌ای و خواهی بود."