خلاصه ماشینی:
"مادرش فاستینا5آلوارز نیز زن با احساسی بود که به حرفهء آموزگاری اشتغال داشت و از آنجا که والدین او هر دو فرهنگی بودند بسیار مشتاق بودند تا شرایطی فراهم آورند که فرزندانشان هم در این حرفه بجامعهء خود خدمت کنند و برای نیل به این مقصود از هیچ کوششی فروگذار نبودند.
در سال 8291 کاسونا و همسرش روزالیا11مارتین توسط حکومت وقت به «وال دو آران»21ناحیهای در «پیرنه»31تبعید شدند،در آنجا به عنوان مدیر یک مدرسهء ابتدائی خدمت کرد.
بالاخره سامی از راه میرسد و برای ریکاردو توضیح میدهد که این دختر،ماریا12، دختر اوست که سلامت عقلانی خود را از دست داده است.
کاسونا نیز همچون فدریکو گارسیا لورکا نایشنامهنویس هموطنش در آثار خود با ظرافتی هنرمندانه به کنکاش میان فاصلهء عمیق رؤیاها و واقعیات پرداخت.
در برخی از آنها تأثیرات پیر75آندللو را میتوان مشاهده کرد،و نیز همگی این آثار برخوردار از علائق انسانگرایانه نویسندهای خلاق را با خود به همراه دارند."