خلاصه ماشینی:
"د-ظهور و سقوط اثباتیگری، عینیتزدگی نابجا توضیح:در این بخش واژه«اثباتیگری»به معنای اخص آن یعنی فلسفه اگوست کنت یا فلسفه تحصلی منطقی بکار نمیرود، بلکه به معنای اعم آن استفاده میشود، یعنی نظر کسانی که معتقدند«علم واقعی علمی است که متکی بر واقعیت و تجربه باشد، و علوم تجربی تنها علومی است که میتواند انسان را به مرحله تعین برساند و فکر انسان نمیتواند در علم و فلسفه از خطا مصون باشد مگر در توسل به تجربه و پرهیز از هرگونه پیشداوری»؛بدین ترتیب این معنا، هم شامل روحیه حاکم بر آکادمیهای مارکسیستی و هم شامل آکادمیهای انگلوساکسون و فرانسوی میشود.
توماس هاکسلی yelxuH دانشمند و فیلسوف بزرگ انگلیسی تقریبا در همان زمان در کتاب«تطور و اخلاق»اعلام کرد که«بهتر است یکبار برای همه دریابیم که ارتقای اخلاقی جامعه بستگی به تقلید از جریان کلی هستی(طبیعت)یا از آن کمتر به طفره از آن ندارد، بلکه در گروی مبارزه با آن است» 12 و همچنین در این کتاب اظهار داشت که«به عمل در آوردن کاری که از نظر اخلاقی ارجح است، یعنی آنچه خوبی و فضیلت مینامیم، مستلزم در پیش گرفتن سلوکی است که از هر نظر مخالف با چیزی است که در عرصه تنازع بقای کلی هستی منتهی به پیروزی میشود، به جای خویشتنخواهی بیمحابا میبایست خویشتنداری کرد، به جای کنار زدن یا زیر پا نهادن همه رقیبان، انسان نه فقط میبایست به همنوعانش حرمت نهد، بلکه به آنان یاری دهد، سلوک اخلاقی و کنش اخلاقی انسان چندانکه در جهت افزودن به شایستگی عده هرچه بیشتری از انسانها برای بقاست، در جهت بقای انسب نیست."