چکیده:
آنچه در ذیل میآید، سخن از تسلط نگرش مادی به هستی و تبدیل انسان به شئ است. هرچند برخی از دستاوردهای تمدن جدید ظاهرا بیضرر هستند ولی در وجدان انسان و نگرش او نسبت به خود و هستی تأثیر میگذارند. زمانی که این اقدامات مادی مبنا قرار گیرد، منجر به سقوط در یک سکولاریسم همه جانبه میشود. این فرهنگ مادی، گوشه و کنار جهان از شرق تا غرب را گرفتار ساخته و تنها منحصر به تمدن غرب نیست. روحیه مادیگرایی در تمام زمینههای زندگی رخنه کرده و حتی در نوع لباس و خانه افراد تأثیر گذاشته است. البته تأثیر آن در دنیای ورزش وسیعتر است. در گذشته، هدف از ورزش، تهذیب روح و سلامت جسم بود، ولی به تدریج معیارهای ورزش، ورزشی شد. اعطای پاداشهای دست و دل بازانه به بازیکنان تیم برنده، مصرف داروهای نشاطآور برای رسیدن به پیروزی، تبدیل ورزش به حرفه و اقدام باشگاههای ورزشی کشورها به خرید و فروش بازیکنان برتر، همگی از نشانههای تسلط الگوی مادی و خصمانه و بازگشت از الگوی رحمآور انسانی است. در نتیجه فاجعه ای فرهنگی اتفاق افتاد که به سبب آن، ویژگیهای اقتصادی بازار و قوانین عرضه و تقاضا بر بسیاری از جنبههای زندگی از جمله این بخش (ورزش) سیطره یافت و انسان تبدیل به شیای شد که از انسانیت تنها اسمش را یدک میکشد.
خلاصه ماشینی:
"در نتیجه فاجعه ای فرهنگی اتفاق افتاد که به سبب آن، ویژگیهای اقتصادی بازار و قوانین عرضه و تقاضا بر بسیاری از جنبههای زندگی از جمله این بخش (ورزش) سیطره یافت و انسان تبدیل به شیای شد که از انسانیت تنها اسمش را یدک میکشد.
میتوان همین سخن را در مورد خانه بیان کرد ، مسکن آن طور که در وهله اول به نظر میرسد، یک محیط خنثی نیست که تأثیری در پی نداشته باشد بلکه معمولا در نوع نگرش انسان به هستی تأثیر دارد و خواسته یا نا خواسته در رفتار و وجدان شخص ساکن در آن تأثیرگذار است.
آیا تبدیل شدن این ستاره سینمایی به منبع ارزشها و روش زندگی اش به اسوهای که مورد تقلید قرار گیرد و نیز تبدیل سخنانش به مرجع نهایی، سیطره الگوی مادی بر وجدان و رؤیاها نیست؟ با این وجود روزنامهها مینویسند که فلان خواننده یا رقاص یا مانکن، حکمتش با حکمت بزرگترین حکما و فلاسفه تفاوتی ندارد، در حالی که این بیچاره کوچکترین ارتباطی با هر گونه مرجع، ارزش و یا این گونه مطلقگراییها ندارد.
آیا این انسان به انسانی روتین و سازگار تبدیل نخواهد شد، به طوری که هیچ گونه وجه تمایز انسانی و یا اسراری در زندگی اش وجود ندارد؛ انسانی که قادر به اجرای تمام اوامری است که از او خواسته شود، بدون آنکه کوچکترین سؤال اخلاقی و یا فلسفی برایش ایجاد شود.
آیا این امر ارتباطی با سرگرمی و بازی دارد یا اینکه از یک الگوی مادی خصمانه نشئت میگیرد که پیروزی و شکست طرف مقابل را تنها هدف میپندارد؟ به همین علت است که پاداشهای دست و دلبازانه به اعضای تیم برنده میپردازند و مسابقات به درگیریهایی منتهی میشود که در نتیجه آن، برخی از مردم مجروح میشوند."