خلاصه ماشینی:
"ورود عبد الرزاق به سبزوار همزمان بود با قضیهای که در باشتین برای حسن حمزه و حسین حمزهء باشتینی در برابر مأموران علاء الدین محمد هندو پیش آمده بود-تفصیل این قضیه را در چگونگی خروج سربداران بحث کردهایم-آنگاه که مأموران دولتی به دست آن دو برادر باشتینی کشته شدند،علاء الدین محمد برای دستگیری آنها دو نفر مأمور فرستاد.
اگرچه شروع قیام به سال 737 بود و حتی تصرف فریومد نیز در همین سال انجام گرفت،ولی در حقیقت سال شروع حکومت سربداران را سال 837*پس از کشته شدن علاء الدین محمد میتوان منظور کرد.
اگر آنچه را که در مورد کشته شدن عبد الرزاق بعد از تحکیم موقعیت سربداران و علاقهء وی به شاهد بازی ذکر کردهاند تا اندازهای مقرون به حقیقت نباشد،ولی این نکته به خوبی قابل درک است که در خوی و رفتار مغولان،بردن زنان و کودکان به عنف و جبر، کاری متداول بوده است،و با همهء زشتی آن،بعید نیست که فرمانروایان آن دوره از آن نوع کارها پیروی کرده باشند.
از طرفی چون دو مأخذ،از منابع دست اول میباشد نمیتوان یکی را بر دیگری ترجیح داد و از سوی دیگر شاید بتوانیم مطلب را بدینگونه توجیه کنیم که این زن همسر عبد الحق فرزند علاء الدین محمد وزیر بوده است.
تمام منابع تاریخی بر عمل مسعود صحه میگذارند و برای این برادرکشی انگیزهای شرافتمندانه میتراشند و مینویسند که عبد الرزاق بر آن بود تا دختر علاء الدین هندوی وزیر را که بیوهای زیبا بود و به اسارت سربداران آمده بود به زور به زنی بگیرد."