چکیده:
اغلب مباحث عام فلسفه اسلامی درباره معقولات ثانیه فلسفی است،بنابراین شناخت این معقولات مهم است.در این نوشتار آراء فیلسوفان مشایی از کندی تا خواجه نصیر الدین طوسی در باب این مسأله بررسی میشود.این مطالعه نشان میدهد که این اصطلاح نزد فارابی و کندی رایج نبوده و ابن سینا اولین فیلسوفی است که معقول ثانی را مصطلح ساخته اما مراد وی از آن اوصاف و احوال ذهنی معقولات اولی است،یعنی مفاهیم منطقی مانند جنس و فصل.
اما پس از شیخ الرییس،محقق طوسی معقولات ثانیه را به مفاهیم فلسفی همچون ضرورت و امکان نیز اطلاق کرد.تقسیم و تفکیک این دو قسم از معقولات ثانیه از یکدیگر و نیز از معقولات اولی،با بیان ملاک تمایز هریک از آنها،در حکمت متعالیه محقق شد.
خلاصه ماشینی:
این مطالعه نشان میدهد که این اصطلاح نزد فارابی و کندی رایج نبوده و ابن سینا اولین فیلسوفی است که معقول ثانی را مصطلح ساخته اما مراد وی از آن اوصاف و احوال ذهنی معقولات اولی است،یعنی مفاهیم منطقی مانند جنس و فصل.
در این پاسخ به این مسأله میتوان فرضیهی زیر را مطرح کرد: «مصادیق ذهنی معقولات ثانیه فلسفی همچون علت و معلول مورد توجه فیلسوفانی نظیر کندی و فارابی بوده است اما این اصطلاح اولین بار در آثار ابن سینا بکار رفته و سپس ضمن تحول در معنای آن،نزد خواجه طوسی و دیگران شرح و بسط یافته است».
البته باید دانست که شیخ احکام این دو قسم از مفاهیم را خلط نکرده است بلکه صرفا تفکیک بین آن دو را نادیده گرفته است دلیل این مطلب آنست که خود شیخ بحث کلی و جزئی را در قسمت منطق-خواه در شفا یا اشارات-بیان کرده اما هرگز مباحث وحدت و کثرت و قوه و فعل را در منطق نیاورده است.
(حلی،بیتا،ص 24 و 041) با اینکه خواجه در شرح اشارات هم رأی شیخ است و معقول ثانی را به همان مفاهیم منطقی اطلاق کرده اما همانطور که ملاحظه میشود،در تجرید الاعتقاد،دامنهء معقولات ثانیه را به مفاهیم فلسفی نیز توسعه داده است و این بدان معناست که خواجه بین مفاهیم فلسفی و منطقی در خصوص اطلاق «معقول ثانی»به آنها،تفکیکی قائل نشده است.