چکیده:
انجام هرنوع پژوهشی در مورد پدیده پیچیدهای چون فرهنگ سازمانی مستلزم داشتن چارچوب مفهومی قوی و مستحکم است.صاحبنظران مختلف هریک به فراخور زمینههای تخصصی و علاقه و تجربیات شخصی خود برای شناخت و اندازهگیری فرهنگ سازمانی گونهشناسیهای مختلفی را ارائه دادهاند.اینکه در میان گونهشناسیهای مختلف معرفی شده کدام یک بهتر میتواند ما را در شناخت بهتر فرهنگ سازمانی و نحوه تغییر آن یاری رساند، نویسندگان این مقاله را برآن داشت تا با بررسی دقیق انواع گونهشناسیهای فرهنگ سازمانی معیارهای معناداری برای ارزیابی آنها شناسایی و هریک از این طبقهبندیها را براساس آن معیارها ارزیابی نمایند.معیارهای شناسایی شده عبارت است از:سادگی و قابل فهم بودن،قابلیت به کارگیری روشهای مختلف تحقیق،توانایی درک تغییرات فرهنگی،دارا بودن چارچوب مفهومی، قابلیت کاربرد در انواع سازمانها و توان شناسائی ویژگیهای ممتاز.این مقاله چارچوب نسبتا جامعی را در اختیار پژوهشگران عرصه فرهنگ سازمانی قرار میدهد تا بتوانند نوعشناسیهای قویتری را جهت شناخت،اندازهگیری و ترسیم نیمرخ فرهنگ سازمانی در وضعیت موجود و مطلوب ارائه نمایند.
خلاصه ماشینی:
"فرهنگ سازمانی معیارهای معناداری برای ارزیابی آنها شناسایی و هریک از
فرهنگ سازمانی جهت سنجش و اندازهگیری فرهنگ سازمانها معرفی گردیده است.
برخورداری از یک چارچوب مفهومی برای هرنوع طبقهبندی فرهنگ سازمانی لازم است.
گونهشناسی فرهنگ سازمانی کامرون و کوئین برمبنای مدل چارچوب ارزشهای رقابتی
(1)- Organization Culture Assessment Instrument(OCAI) از جهت معیار"قابلیت کاربرد در انواع سازمانها"کامرون و کوئین مدعیاند که ابزار معرفی
تئوریک هریک از چهارنوع فرهنگ سازمانی از نکات برجسته مدل کامرون و کوئین است.
سازمانی دارای فرهنگی است که در آن روش انجام کارها مورد توجه و تأکید قرار میگیرد،
از ویژگیهای ایننوع فرهنگ این است که بر انعطافپذیری تأکید داشته و از نظر استراتژیک
از جهت معیار"سادگی و قابل فهم بودن"گونهشناسی فرهنگ سازمانی دنیسون،امتیاز بالایی
فرهنگی و تعیین ارتباط بین چهارنوع فرهنگ مورد بررسی است،بلکه به سنجش رابطه بین هریک از فرهنگها و اثربخشی سازمانی نیز توجه کرده است.
هنجارهای رفتاری را با سهنوع عمومی فرهنگ سازمانی مرتبط ساخته است این سهنوع فرهنگ
فرهنگهای سازنده1:این فرهنگ دربردارنده مؤلفههای زیر است:هنجارهای موفقیت(کسب هدف)،هنجارهای خودشکوفایی،هنجارهای خودبرانگیختگی(انساندوستانه)
سنجش قرار میدهد،ولی درکل باید گفت سنجش فرهنگ سازمانی براساس این مدل تنها
چهارگانه نام خود را به یک مکتب یا فلسفه مدیریت و یک فرهنگ سازمانی عاریت داده است.
گونهشناسی فرهنگ سازمانی هندی از جهت معیار"سادگی و قابل فهم بودن"امتیاز بالایی
تأکید ورزیده است و مفروضات هر نوع فرهنگ را برحسب این متغیرها تعریف نموده است،ولی
فرهنگ سازمانی را بر پیامدهای رفتاری مورد سنجش قرار میدهند،مدل کوک و لافرتی علاوهبر
دنیسون نیز تقریبا مثل طبقهبندی کامرون و کوئین فاقد یک مدل نظری قوی است و از این جهت"