خلاصه ماشینی:
"البته طرفداران پروپ معتقدند این انتقاد وارد نیست چرا که پروپ در بررسی افسانهها به دنبال مشخص کردن معنا نبوده(آنطور که در رویکرد ساختارگرا و یا تحلیل روانکاوانه موردنظر است)و همچنین نمیخواسته ویژگیهای تمایزدهنده یک داستان از دیگری را بهدست دهد بلکه پروپ صرفا در پی آن بود که اجزای سازنده،اساس ساختار روایت را معرفی کند.
اما متأسفانه بجز مواردی معدود(بهعنوان مثال فیلم سینمایی حسن کچل اثر مرحوم علی حاتمی)این داستان مورد مطالعه و بررسی قرار نگرفته و در حال حاضر بیشتر اشکال مختلف آن در ادبیات کودک مطرح است.
حسن کچل تصمیم میگیرد شاعر شود؛اما وقتی شاعری را میبیند که با گفتن شعر برای کالاهای تجاری،خود به تاجری تبدیل شده،از شاعر شدن منصرف میشود و آرزو میکند دوستی داشته باشد تا با او درددل کند؛اما دوستی که یکرنگ باشد،نمییابد.
2. اجرایی:حسن کچل برای رهایی و خوشحالی چهل گیس دست به تلاشهای مختلفی میزند و همچنین در طول داستان چندین بار مورد آزمایش قرار میگیرد.
شخصیتهای قصه«حسن کچل»براساس نظریههای گریماس: در داستان حسن کچل که داستانی پویا و انعطافپذیر است با توجه به خوانشهای مختلف هر سه نوع شخصیت را به صورت جفت داریم که در زیر به شرح آنها میپردازم: 1.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) نظریههای تودوروف در روایتشناسی تودوروف آخرین نظریهپردازی است که نظریات روایتشناختی او در این داستان مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد.
حسن کچل بعد از آشنا شدن با چند کار از قبیل شاعری و پهلوانی تنها راه خوشبختی و رضایت خویش را در آزادی چهل گیس از دست دیو میبیند و به تدریج میبینیم که حسن کچل انسانی خیرخواه شده است و جن(همزاد)نیز در رسیدن به هدف خود شرورتر میشود."