خلاصه ماشینی:
"نگار شریف سخنران دوم این جلسه،یکی از نقاط قوت آثار سلیمانی را در این عنوان میکند که اثر به خواننده این اجازه را میدهد که خوانشهای مختلفی از اثر داشته باشد و بنابراین اثر از جنبههای مختلف قابل بررسی است.
یعنی ما تقریبا در بازی آخر بانو داریم به یک جمعبندی میرسیم و میبینیم که اینها همه یک داستان بوده و تا میآییم به این عادت کنیم ضمائم داستان اضافه میشود یکسری اطلاعات به ما میدهد و ضمائم دوم اطلاعات را به هم میریزد.
ما دائما از چیزی که فکر میکنیم مطمئنایم،دنیایی که دارد شکل میگیرد بلا فاصله این دنیا شکسته میشود و جایش را دنیای دیگر میگیرد،دنیایی که نه تنها برای شخصیتها لرزان است بلکه برای خواننده هم همینطور است و در نهایت بهجایی میرسیم که صفحههای کتاب تمام شده اما متن تمام نشده است.
سلیمانی ادامه میدهد:من بهعنوان کسی که خودم را در اجتماع کشف کردم و بهدلیل اینکه در وضعیت اجتماعی خاص قرار گرفتم که خودم هم تعیین کنندهاش نبودم،صرف اینکه در سال 24 به دنیا آمدم،در انقلاب 51 سال داشتم و در هشت سال جنگ دوره جوانیام را گذراندم تاثیرات بسیار زیادی بر من گذاشت،ضمن اینکه شاخکهای نسل ما تیز شده بود و نسبت به اتفاقات آن سر دنیا واکنش نشان میدادیم و این باعث میشود همیشه وضعیتهای اجتماعی،سیاسی و عقیدتی،گفتمانهای فرافردی مدنظرم هست که گاهی اوقات جواب میدهد گاهیاوقات نه.
در بخش پایانی این جلسه یکی از مستمعین معترضانه میگوید:اینکه بگوییم پسامدرنیسم در ایران وجود دارد درست نیست چون ما باید سیر خطی سنت، مدرنیسم و بعد پسامدرنیسم را تجربه کنیم."