خلاصه ماشینی:
"«دل بکن حسن!گازش را بگیر تا آخر!گندش در میآدها!» «رئیس با مه،خودم درست اکنم!» با حواس جمع ترتیب همه کار را داده بود و حالا داشتیم برمیگشتیم از بندر و از کشتی سوخته هم رد شده بودیم.
* (به تصویر صفحه مراجعه شود) یادداشت سردبیر *1-چند سالی هست که علی صمدپور مجلهای شنیداری منتشر میکند به نام گوش،که البته فقط سه شمارهاش درآمده(سومی در آستانهء انتشار است).
در گوش 1 (که در سال 28 منتشر شده)آمده:«روشن است قطعاتی که در این مجموعه گرد هم آمدهاند،برای در کنار یکدیگر بودن ساخته نشدهاند.
البته برای من تکان دهندهترین قطعه در گوش 1 و 2 قطعهایست از زنده یاد ابراهیم منصفی-معلم،شاعر،ترانهسرا و آهنگساز اهل بندرعباس-که صدای محزونش با لهجهء بندری همراه با یک گیتار ساده،ترانهای شگفتانگیز را میخواند و معلوم است-و بعدتر در یادداشت گوش میخوانیم-که«با ضبط صوت دستی،در منزل»ضبط شده.
خوبیاش این بود که از آن یادداشت تند دلخور نبود،یا اگر بود،میدانست که غرضی در کار نیست."