خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) رنه ولک جان کرو رنسم رنه ولک بر آن است که بگوید نظریههای ادبی وحی منزل نیستند و اغلب قسمتهایی از آن توسط خود منتقد مورد نقض قرار میگیرند.
جان کرورنسم در شعر«لکههای زمان»سرودهء وردزورث و قطعهء«لحظه بیزمان»در چهار کوارتت الیوت،به اشراقی متوسل میشود که به یگانگی با خدا میانجامد اندیشه:اصالت ادبیات در برابر نظریهها نظریههای ادبی جان کرو رنسم از دیدگاه رنه ولک رنه ولک در مجموعهء چند جلدی تاریخ نقد جدید تلاش کرده است که نظریههای منتقدان بزرگ ادبی را به نقد و بررسی مستند و دقیقی کشیده و از این راه،چالشی بحثبرانگیز و پویا ایجاد نماید.
رنه ولک با این نوع بررسی بر آن است که بگوید نظریههای ادبی وحی منزل نیستند و اغلب قسمتهایی از آن توسط خود منتقد مورد نقض قرار میگیرند.
هدف از نگارش این مقاله،نه تکرار مکررات بلکه اشاره به این نکته است که هر نظریه و نقد به اصطلاح علمی ادبی،ضمن اینکه گویای حقایقی است،شامل سلیقهها و آرمانها و حتی کمپلکسهای شخصیت نظریهپردازان نیز هست که در نهایت موجب چالش میان حقیقت و ذهنیت نظریهپرداز گردیده که پسایند آن همین ضدونقیضگوییها و دچار دوگانگی شدنهاست.
نتیجه اینکه محقق دانا و پرتلاشی نظیر رنه ولک هم که سی سال از عمر خود را صرف نگارش مجموعهء تاریخ نقد نو کرده،ضمن اشاره به فراز و نشیبهای نظریات جان کرو رنسم و متذکر شدن تناقضها،خود دچار انتخاب شخصی گردیده و احیای آموزهء باستانی تقلید از طبیعت و پافشاری بر انعکاس جزییت و ناهمگونی طبیعت در شعر،را مورد تأیید قرار میدهد."