چکیده:
فروغ فرخزاد و نازک الملائکه، دو شاعر بزرگ و پیشگام در ادبیات معاصر فارسی و عربی هستند. این دو شاعر که در قواعد عروضی شعر نو، تحولی بزرگ ایجاد کرده اند، ویژگی های مشترک زیادی دارند که داشتن نگاه و احساس زنانه در شعر، دارا بودن دیدگاه انتقادی نسبت به مسایل اجتماعی و برجستگی عامل زمان در شعر و نیز داشتن نوعی یاس و بدبینی از آن جمله است. موضوع محوری شعرهای «بعد از تو» از فروغ و «افعوان» از نازک، زمان است و هر کدام از این دو شاعر، از زاویه خاص خود به زمان پرداخته اند.
Forugh Farrokhzad and Nazokolmalaeke are two famous and pioneer poets in Persian and Arabic contemporary literature. These two poets made great changes in prosodic rules of contemporary poetry have several common features:
Womanly look and feeling in poetry. Critical view points on social problems.
Time factor plays a prominent role in their poems. Disappointment and pessimism reigns throughout their works.
Time is the basic theme in ‘After you’ by Forough، and ‘ofowan’ by Nazok، each portraying it from her own angle.
خلاصه ماشینی:
"این دو شاعر که در قواعد عروضی شعر نو،تحولی بزرگایجاد کردهاند،ویژگیهای مشترک زیادی دارند که داشتن نگاه و احساس زنانهدر شعر،دارا بودن دیدگاه انتقادی نسبت به م سایل اجتماعی و برجستگی عاملزمان در شعر و نیز داشتن نوعی یأس و بدبینی از آن جمله است.
فروغ فرخزاد در آیههای زمینی،خود را در زندانی خفقانآور ویأسآلود احساس میکند و در امکان رهایی از آن،تردید میورزد: آه،ای صدای زندانی آیا شکوه یأس تو هرگز از هیچ سوی این شب منفور نقبی به سوی نور نخواهد زد؟ آهای صدای زندانی ای آخرین صدای صداها(فروغ،1377،311) نازک الملائکه نیز خود را در گردونهای از یأس و هراس و تکرار،زندانیمیبیند و راهی برای خروج از آن نمییابد: و دوباره حرکت میکنیم احساسات بیجان خویش را با خود میکشانیم و چهرههای خشک و بیروح آزردهخاطرمان میکند میرویم،میرویم به هر چیزی که میبینیم،خیره میشویم به این پرچین ویران یا به چیزهای دیگر خیره میشویم بیهیچ اشتیاقی برای دیدن آن...
تفاوت دیگر فروغ و نازک در این دو شعر،آن است که شعر نازک به لحاظ موضوع،از انسجام بیشتری برخوردار است،گویی شاعر بهاقتضای موضوع شعر که هراس از یک مار زهرآگین است،در بافت معنایی وچینش موضوعات شعر نیز همین هراس را دارد و چشم از این مار برنمیدارد و بهمطالب دیگر نمیپردازد و به محور اصلی شعر،شاخ و برگ نمیدهد و فقط،عظمت هولناک تقدیر و هراس خویش از آن را به تصویر میکشد و به خوانندهالقا میکند.
اما فروغ،علاوه بر بیان هراس خود از گذر زمان و اظهار بازنده بودن در برابرتقدیر،به موضوعات فرعی دیگر نیز میپردازد،موضوعاتی مانند دوران کودکی(که اتوپیای شعر او محسوب میشود)،پیامدهای تمدن ماشینی و زندگی شهری،عشق و مرگ،سنت و تجدد."