خلاصه ماشینی:
"معمولا ویژگیهایی را که در ادبیات جهانی شدن مطرح میکنند،ویژگیهای کلی جهانی شدناست که به حوزه خاصی برنمیگردد: -کم شدن فاصله جغرافیایی بین جوامع بشری؛ -توسعه علم و فناوری؛ -ظهور و پیدایش یک نوع فرهنگ جهانی که براساس عوامل پذیرفته شده بینالمللیشکل گرفته بود؛ -رشد غربگرایی در جهان و سلطه پارادیم غربگرایی -رشد جدی تولید و مصرف؛ -ادغام و درهم تنیدگی نظامهای اجتماعی و اقتصادی؛ -سرعت،شتاب و فراگیری تحولات(رشد علم و تولید و فناوری)؛ -تحول در صنعت و تکنولوژی؛ -دنیا را مکان واحد دانستن و احساس یکی شدن(یکسانسازی خواستههای بشری وحتی منافع ملی)؛ -افزایش پیوستگیها و وابستگیهای اجتماعی در سطح جامعه جهانی؛ -ارتباطات نزدیک و ادغامهایی که در اقتصادهای ملی و اقتصادهای جهانی پیدا شدهاست(تعامل جدی اقتصادهای ملی با اقتصادهای جهانی)؛ -افزایش نقش شرکتهای فراملی و جهانی؛ -ضعف و کاسته شدن از اهمیت مرزهای سیاسی و جغرافیایی؛ -تشابه و فعالیتها در عرصههای مختلف(شبیه شدن بسیاری از تکنیکها،روشها وبرنامهها و حتی سیاستهای دولتها)؛ این موارد،روابط را از سطح محلی به سطح جهانی گسترش داده و تلقی دهکده جهانی را ایجادکرده است.
به عنوان مثال در بحث منطقهای به لحاظ جهانیسازی یا جهانی شدنبحث طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا در این فضا،از مسائل مهم جهان اسلام است که از حیثماهوی وجوه افتراق جهان اسلام و غرب را نشان میدهد و سؤالات مهمی را طراحی میکنند؛مثلا رویکرد اسلام در این مورد چیست؟چنین فضای عملیاتی را چگونه باید در نظر گرفت؟استراتژی اسلام برای مواجهه با این تحول منطقهای چه باید باشد؟ دکتر ناظمی:این بحث به جای خودش درست است که بررسی کنیم آیا اسلام قابلیت جهانیشدن دارد یا خیر و مؤلفههای آن چیست؟ولی وقتی وارد عرصه عمل میشویم،ملاحظهمیکنیم که بر توسعه،رویکردی اقتصادی حاکم است و به موجب همین رویکرد است کهواحدهای اقتصادی در قالب شرکتهای بین المللی،مسئولیت جهانیسازی را به عهده دارندهمین شرکتهای بین المللی صنعتی و بازرگانی و پولی و مالی هستند که فرهنگ مادی غرب راجهانی میسازند."