خلاصه ماشینی:
»بهتر نیست که وضعیت سیاووش را مشخص نمایید که بدسگالی و اهریمنی است یا اهورایی و متعالی و بنا به گفتهء شما عشق سودابه به واسطهء وجود این معشوق متعالی است که تصعید مییابد،آنگاه چگونه سیاووش را بدسگال و ناجوانمردانه فرض کنیم.
داستان به صورت خلاصه و به زبان ساده به این شیوه است:سودابه زنی زیباروی،حال در هر مقامی،از سیاووش تقاضای ایجاد یک ارتباط را کرد و سیاووش در پاسخ به این تقاضا به هر دلیل به او پاسخ نه داد و این سودابه بود که از راه تهمت و دروغگویی قصد جان سیاووش را کرد و سیاووش برای اثبات بیگناهی خود حاضر شد که از میان آتش بگذرد و سپس دیگر با سودابه هیچ کاری نداشت و در مقابل خودخواهی سودابه او از پدر تقاضای عفو سودابه را میکند.
آقای دکتر سرّامی مشخص ننمودهاند به چه دلیل این عمل سودابه را یک بدعت رهاییبخش قلمداد کردهاند و آیا زنی قبل از سودابه نبوده است که در کنار شوهر و فرزند،عاشقی -به زعم ایشان-تمامعیار گردد و ایشان اولین زنی هستند که در کنار شوهر عاشق مرد دیگری میشوند؟ در سرتاسرمقاله،نویسندهء بزرگوار اطلاعات پراکنده و جذّابی را جمعآوری کرده تا از آن این نکته را به اثبات برساند که عشق سودابه به سیاووش کاملا پاک بوده و سیاووش به دلایل متعدد، لیاقت این عشق را نداشته و اگر سودابه سیاووش را با تهمت گرفتار آتش نموده،در واقع لطف سودابه بوده و زیرکی و زرنگی سیاووش که برای اثبات بیگناهی خود،حاضر شد به داخل آتش برود؛چرا که«با توجه به اعتمادی که نسبت به بیگناهی خود دارد،محض اثبات حقانیت خود و رسوا کردن طرف مقابل،دست به چنین کار زده و اصلا انجام چنین عملی،تنها به حفظ آبروی وی انجامیده است و بیآبرویی پدر و نامادری را باعث شده است».