خلاصه ماشینی:
"در بحث فرهنگی و قلمرو فرهنگی،یکی از ویژگیهای این فرهنگ این است که چه دیروز که ناصر خسرو از مرو تا غرب جهان اسلام میرفت،همهجا خانهی او بود و میهمان نبود و چه امروز که جایی بروید که مردم،زبان و فرهنگتان را درک کنند و با ایشان اشتراک داشته باشید،احساس غربت و میهمان بودن به شما دست نمیدهد.
درحالیکه در سال 4431 وقتی من به ایران آمدم و به فارسی مینوشتم و حرف میزدم،همکلاسی دانشگاه من با تعجب میپرسید تو فارسی میدانی؟خط را کجا یاد گرفتهای؟وقتی صحبت از حوزهی فرهنگی مشترک میکنیم و تا این حد فقدان اطلاعات داریم، زبانبار است.
غزنه زمانی پایتخت فرهنگی ایران بوده است و روزگاری بخارا و در دورهای هرات و زمانی اصفهان و همچنین از این مراکز و سایر شهرهای این جغرافیای پهناور نامبردارانی در عرصههای شعر و ادب و حکمت و عرفان و فلسفه و دین و دانش برخاستهاند که مایهی مباهات همهی اهالی فرهنگ در پهنهی گیتی و بهویژه فارسی زبانان است و دانستن این جغرافیای فرهنگی به همگرایی ذهنی بچههای ما کمک فراوان خواهد کرد.
آقای اسماعیلی:سؤال من مشخصا این است که جنابعالی ایران فرهنگی را امروز چه میدانید؟ضمن اینکه فرمودید تا قرن ششم نامی از ایران نیست، درحالیکه میدانیم در کتیبههای فارسی و نیز در کتابهای قرون اولیهی اسلامی هم نام ایران آمده است.
دکتر منصوری:اگر ما محدود و محکوم به مرزهای سیاسی امروز نبودیم،آیا غیر از این است که تا سین کیانگ و بنگال،فرهنگ فارسی-اسلامی بود؟ استاد انوشه:در تأیید فرمایشات دکتر منصوری نکتهای عرض کنم."