چکیده:
این پژوهش با هدف بررسی رابطهء عوامل عاطفی و شناختی با رفتارهای ضد تولید انجام شد.به این منظور،از بین کل کارکنان زن و مرد شاغل در شرکت آبسال،تعداد 531 نفر به صورت تصادفی ساده برای پاسخگویی به پرسشنامههای پژوهش شامل مقیاس عواطف مرتبط با شغل،پرسشنامه شناخت شغلی،و فهرست وارسی رفتار ضد تولید انتخاب شدند.دادههای حاصل از اجرای پرسشنامهها نشان میدهند که روایی و پایانی ابزارهای پژوهش در حد قابل قبولی است.دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون،و رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند.یافتهها حاکی از آن بود که بین مؤلفههای شناخت سازمانی شامل رضایت شغلی، عدالت تعاملی،عدالت رویهای،و عدالت توزیعی با رفتار ضد تولید معطوف به سازمان و همینطور بین مؤلفههای رضایت شغلی،عدالت تعاملی،و عدالت رویهای،با رفتار ضد تولید معطوف به افراد،رابطه معنادار وجود دارد. همچنین،یافتهها نشان میدهند که بین مؤلفههای رضایت شغلی،عدالت تعاملی،عدالت رویهای،و عدالت توزیعی با رفتار ضد تولید کلی رابطهء معنادار وجود دارد. همچنین بین ابعاد عواطف شغلی با ابعاد رفتار تولید رابطهء معناداری به دست آمد.نتایج حاصل از الگوی رگرسیونی نشان میدهند که عوامل عاطفی و شناختی در پیشبینی ابعاد مختلف رفتار ضد تولید از سهم مشخص و معناداری برخوردارند.
خلاصه ماشینی:
"روش از آنجا که در پژوهش حاضر اهداف چندگانهای از جمله بررسی ارتباط عوامل شناختی(رضایت شغلی به همراه سه زیرمقیاس عدالت سازمانی ادراک شده)و دو بعد عواطف(شامل عواطف مثبت و منفی)،با رفتار ضدتولید مطرح بود،از روش همبستگی استفاده شد(گال1، بورگ2و گال،3831).
در پژوهشهایی از این دست که در آنها نتایج به شدت وابسته به اظهارات شرکتکنندگان است و با توجه به این مطلب که شرکتکنندگان در صورت اطلاع از ماهیت تحقیق(رفتارهای ضدتولید)احتمال داشت پاسخهای تحریفشدهای در اختیار پژوهشگر قرار دهند،ضمن عدم ابراز صریح موضوع پژوهش،پیش از اجرای پرسشنامهها،محقق ضمن معرفی خود و مؤسسه پژوهشی مربوطه(دانشگاه اصفهان)،با تأکید بر اصل امانتداری و محرمانهبودن پاسخها،از شرکتکنندگان خواست که بدون ذکر نام و (1)- Gall (2)- Borg مشخصات فردی با دقت و صحت به پرسشنامهها پاسخ دهند.
همچنین بین ابعاد عواطف مرتبط با شغل و ابعاد رفتار ضد تولید رابطهء معنادار وجود دارد،که جهت این رابطه در مورد عاطفه مثبت و عواطف کلی منفی است و عاطفه منفی،مستقیم میباشد.
این یافته عنوان میکند که چنانچه افراد،درون سازمان در تعاملات انسانی و نحوهء برخورد احساس برابری نکنند،به صورت رفتارهای ضد تولید واکنش نشان میدهند،که البته بیشتر این واکنشها متوجه افرادی(همکارانی)است که به لحاظ روابط بین فردی بیشتر مورد توجه هستند،هرچند که در مدل رگرسیونی مربوط به رفتار ضد تولید کلی نیز عدالت تعاملی به عنوان یک متغیر پیشبین دارای سهم مشخص و معناداری است.
با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان عنوان کرد که چنانچه اشاره شد،به منظور افزایش بهرهوری و جلوگیری از وارد آمدن خسارتهای مالی به شرکتها و سازمانها لازم است به رفتارهای ضد تولید به عنوان عاملی مهم توجه کرد و با افزایش سطح رضایت شغلی و عدالت سازمانی(به خصوص بعد عدالت تعاملی)رفتارهای ضد تولید را کاهش داد."