خلاصه ماشینی:
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، رشد سریع و نامتوازن، با همان ساختارهای به جا مانده از دوران استعماری یا نیمه استعماری موجب تشدید پراکندگیهای منطقهای و سطح توسعه یافتگی بخشهای اقتصادی گشته است، این پدیده در کشورهای عمده نفتی و یا تک پایهای که بخش پیشرو 1 فاقد"ارتباط پیشین و پسین 2 "قوی با اقتصاد ملی است، بخوبی دیده میشود.
استراتژی توسعه دهههای 1340 و 1350 هر چند با جذب عوامل تولید از روستا و تمرکز امکانات توسعه در شهرهای بزرگ توانست به رشد سریع سرمایهگذاریهای صنعتی بیانجامد، لیکن در اواخر دهه 1350 همین عامل عدم تعادل و یا رشد ناهماهنگ بین شهر و روستا، و رشد نابرابری در توزیع درآمدها، موجب کاهش عمومی قدرت خرید مردم و رکود تولیدات داخلی شد.
oN repaP gnikrow به سرمایهگذاری کلان به شکل تکنولوژی مدرن و نیروی کار متخصص دارد که بدلیل برونگرائی خاص خود، با آنکه در دراز مدت میتواند با رشد و توسعه تکنولوژی و تخصص، از سرازیر شدن سرمایه به مرکز بکاهد ولی در میان مدت نسبتا از منابع محلی کمتری استفاده میکند، و به علت حجیم بودن ظرفیت تولیدی اینگونه پروژهها، دیر به مقیاس لازم اقتصادی میرسد.
بخش نفت در دهههای 1340 و 1350، دو نقش اساسی در توسعه اقتصادی ایران داشته است:اولا، ایجاد عدم توازن اولیه در سالهای 1340 که با افزایش هزینههای سرمایهگذاری صنعتی در مراکز و با استفاده از درآمد نفتی صورت گرفت، و به رشد کمی سریعی انجامید، ثانیا وجود"مرکز"توسعه یافته، موجب جذب منابع "محیط"شد که به اثرات بازدارنده، فرار عوامل تولید به مرکز، تشدید اختلاف درآمدها، و اختلاف رشد و مصرف در دو قطب بخش مدرن و سنتی، منجر شد.