خلاصه ماشینی:
"دلیل توجه به پساساختگرایی براساس این باور نگارنده است که پدیده موردنظر با دو چهره متفاوت خود درعینحال که میتواند فرایند خواندن متون ادبی را از تنگنای خواندن از نزدیک متن برهاند،خود میتواند در ورطه آن افتاده و کارآیی لازم را از دست بدهد.
در این روش باور بر وجود سیستم نهان در متن و نیاز به تخصص،و یا بهتر است گفته شود«ذهنیت» شکل گرفته از او استوار بر اصول علمی برای کشف آن، متن را مبدل به پدیدهای انتزاعی میکرد که از دنیای واقعی پیچیده و پرالتهاب جدا شده و دیگر سنخیتی با آن نداشت.
البته در روش دریدا توجه به زبان نوشتاری به معنی ارجحیت دادن به آنها در مقابل زبان گفتاری نیست،بلکه هدف از میان بردن این تقابل و نگاهی متفاوت به زبان است به طوری که ایده حضور چیزی در ورای زبان،اعم از معنی،ذهنیت گوینده/ نویسنده و ذهنیت شنونده/خواننده زبان از بین برود.
4-پساساختگرایی دریدا و خواندن متون ادبی باوجوداین خصوصیت بارز روش دریدا،مکتبی همچون مکتب نقد ادبی ییل (Yale School) براساس این روش شکل گرفته است که همچنان داعیه خواندن دقیق و از نزدیک متن را دارد و نگارنده این سطور در فرصتی دیگر به بررسی آن خواهد پرداخت.
5-نتیجه آیا خواندن متن ادبی میبایستی در چهارچوب «خواندن دقیق و از نزدیک متن»در مفهومی که در این مقاله عنوان شده صورت گیرد یا در استنباط با دنیای خارج از متن؟از دید این مقاله آگاهی از این موضوع که «معنی»چیزی است که باید آن را در مناسبات اجتماعی جامعهای جست که متن از آن برخاسته،مهمترین نکته در خواندن ادبیات است."