چکیده:
نهاد دیوانسالاری به مثابه مینیاتوری از کل جامعه،همواره نقشی بسیار پراهمیت و کلیدی در تحول و پیشرفت یا توسعه نیافتگی جوامع ایفا کرده است.این امر به ویژه در جوامعی نظیر ایران که دارای پیشینهء چند هزار سالهء نظام اداریاند،بیشتر آشکار میشود. فقدان قانون و قانونگرایی و قاعدهورزی در تاریخ نظام سیاسی اداری ایران به عنوان روال معمول پذیرفته شده در جامعه-تا دورهء قاجار-ضرورت و احساس نیاز به هرگونه تغییر و تحول اساسی را در نظام دیوانسالاری کشور منتفی میساخت.اما در دورهء اول قاجار،با آشنایی نخبگان و برخی مقامات ارشد و صاحبمنصبان دیوانی با تحولات فکری و تجددخواهی در جهان،تلاش برای انجام اصلاحات بنیادی در ساختار تشکیلات اداری دولت آغاز شد.بررسی وضعیت این نهاد تأثیرگذار در سرنوشت سیاسی،اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران در عصر قاجار و تحقیق دربارهء کارآمدی و کارکرد اجتماعی آن در این دوره،به ویژه مداقه در تلاشهای استوار اصلاحگران سترگی،نظیر قائم مقام فراهانی،میرزا تقی خان امیر کبیر و میرزا حسین خان سپهسالار-و موانعی که پادشاهان مستبد و خودکامه و درباریان فاسد در این مسیر پدید آوردند-میتواند درآمدی بر شناخت علمی نظام دیوانسالاری ایران و اصلاحات و تغییرات انجام شده در آن باشد.
خلاصه ماشینی:
"گذشته از مناسبات بین المللی،زندگی خصوصی قاجاریان،ناکامیهای دولتمردان در سیاست و ارتباط سیاسی با عهدشکنیهای انگلستان و روسیه و تصرف مواضع کلیدی اقتصادی و سیاسی ایران به دست آنان و بهرهکشی جهان سرمایهداری از ایران،بیگمان باید به روشنگری تلاش برای انجام اصلاحات-فعالیتهای میرزا تقی خان امیر کبیر-و جز اینها توجه کرد؛اما نگاه به موارد و نقاط و نکات چگونگی تحول و توسعه و پیشرفت تشکیلات به تنهایی کافی نیست و به موازات آن باید از دلایل بسیاری برای واپسمانی اجتماعی-اقتصادی ایران،نظیر:محیط جغرافیایی،ترکیب چندین قبیلهای و چندین زبانی مردم(که بازدارندهء یکپارچگی ملی است)،سازمان اجتماعی فرسوده که همچنان سختجانی میکرد و سیاست استبدادی به سرکردگی شخص شاه خودکامه که به یاری انگشتشماری از نزدیکانش حکومت میکرد،کوچنشینان،سستی مخابراتی و مواصلاتی،تجزیهطلبی ولایات،آداب گوناگون سنتی و اجتماعی وابسته به تعلق دینی و یا قومی قبیلهای،هلاکت تودههای مردم در پی خودسری زمامداران،عملیات جنگی،بیماریهای همهگیر و قحطیها سخن به میان آورد تا عدم رشد و عوامل بازدارندهء رشد ایران به درستی مورد بررسی قرار گیرد.
5. به نظر میرسد،با مروری بر پیشینهء تاریخی و وارسی نظام دیوانسالاری در دورهء اول قاجار(که همزمان با ورود افکار ترقیخواهانه در جامعه بود)،همچنین تأمل در ساختار اجتماعی و طبقاتی ایران و نفوذ قدرت شاه و دربار خودکامه و شاهزادگان و سران ایلات و بازرگانان و روحانیان و مالکان بزرگ در نظام سیاسی و اداری کشور(که شاخصهء مهم آن، فقدان قانون بود)و مطالعه دربارهء وضعیت نامناسب ایران در عرصهء بین المللی و منازعات جهانی و در نهایت،با بررسی کوششهای،نه چندان موفق،ولی گرانمایه و اصلاحگرایانهء برخی از نخبگان ارشد دولتی،بتوان نتیجه گرفت که در دورهء اول قاجار،در این نهاد نقشآفرین در توسعه،تحولی بنیادی انجام نگرفت."