چکیده:
در این پژوهش به بررسی پایداری فرایند مالی در ایران می پردازیم. تحقق قید بودجه بین زمانی دولتی، شرط اساسی پایداری فرایند مالی است. در این پژوهش با استفاده از آزمون های هم جمعی، به بررسی شرط پایداری برای دوره 1343-1386 می پردازیم. الگویی که استفاده می کنیم بر مبنای مدل بوهن (1998) و مدل هموارسازی مالیاتی بارو (1986) قرار دارد. این الگو با توجه به اینکه در ایران بخش عظیمی از درآمدهای دولت را درآمدهای نفتی تشکیل می دهد، برای یک کشور تولیدکننده نفت مورد تعدیل قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که فرایند مالی در ایران پایدار نیست. بدین روی، به بررسی مقایسه ای پایداری فرایند مالی در دو دوره پیش و پس از انقلاب نیز پرداخته ایم. ضرایب به دست آمده از برآورد مدل، در دو دوره پیش و پس از انقلاب نشان دهنده تشدید ناپایداری مالی در دوره پس از انقلاب است.
This paper investigates the sustainability of fiscal process in Iran. For fiscal process to be sustainable، government's intertemporal budget constraint should be satisfied.
In this paper، we have assessed sustainability condition for period 1964-2007، using cointegration tests. The model is based on Bohn (1998) and the Barro's tax smoothing model (1986). This model is modified for an oil-producing country، noticing that oil income has comprised a large part of government income in Iran.
Results show that fiscal process is not sustainable in Iran. The sustainability of the fiscal process is also compared in two periods، before and after the revolution.
The estimated coefficients of the model indicate that the fiscal sustainability condition has become worse after the revolution
خلاصه ماشینی:
"در این حالت میتوان گفت که ما زاد بودجه اولیه جاری و ارزش فعلی تنزیل شده انتظاری ما زاد اولیه آتی(با در نظر گرفتن اطلاعات I t )باید برابر ارزش مورد نیاز برای بازپرداخت اصل و بهره بدهی دولت باشد(احمد و راجرز،5991)1.
بنابراین،از این نظر سیاست مالی پایدار،سیاستی است که به ایجاد رابطه همجمعی4انگل گرنجر(7891)بین کل مخارج و درآمدهای دولت منجر شود.
نتایج تجربی در این پژوهش برای برآورد روابط بلندمدت متغیرها در مرحله اول رابطه بین مخارج و درآمدهای دولت را که بهطور سنتی برای ارزیابی پایداری مالی استفاده میشود،کرده،سپس،الگوی معرفی شده برای یک کشور نفتی را برآورد میکنیم.
همچنین،ضرایب به دست آمده برای متغیر درآمدهای دولت در رابطه بین مخارج و درآمدهای دولت در دو دوره پیش و پس از انقلاب نشان میدهد که در دوره پس از انقلاب شاهد تشدید ناپایداری مالی بودهایم.
نتایج برآورد رگرسیون ما زاد بودجه دولت به روش OLS (به تصویر صفحه مراجعه شود) آمار،انگل-گرنجر به دست آمده برای این رگرسیون وجود رابطه همجمعی بین متغیرها را نشان میدهد.
ضریب به دست آمده برای متغیر نسبت درآمدهای نفتی به GDP در ایران (a 4-0/32 نشان میدهد که دولت به جای اینکه درآمدهای نفتی را یک درآمد موقت به حساب آورده و آنها را صرف سرمایهگذاری برای نسلهای آتی کند،این درآمدها را تبدیل به مخارج مصرفی خود کرده است.
نتایج برآورد بردارهای همجمعی نرمال شده به روش یوهانسن-یوسیلیوس (به تصویر صفحه مراجعه شود) ضرایب بردار یوهانسن به دست آمده در این بخش نیز نبود پایداری مالی را تأیید میکند."