چکیده:
طرح مسأله:این مقاله میکوشد با طرح دیدگاههای کلاسیک دولت رفاه،تناقضات ذاتی و پیامدهای منطقی آنها را نشان دهد و نظریه دولت رفاه پوپر را در مقابل این دیدگاهها صورتبندی نماید و سپس آراء منتقدان معاصر دولت رفاه را مطرح کرده و میزان توانایی پاسخگویی هرکدام از مبانی فلسفی دولت رفاه را در مقابل نقد ناقدان به محک گذارد.و در ادامه به سؤالهایی که در پی میآید،پاسخ دهد: الف:رفاهی که مدنظر پوپر است،چگونه تحقق میپذیرد؟ ب:مبنای نظری پوپر برای ساخت«دولت رفاه»چیست؟ روش:روش مطالعه در مقاله حاضر،روش اسنادی و استدلال تحلیلی میباشد. یافتهها:پوپر برخلاف بنتام و میل که بیشترین خیر را برای بیشترین افراد خواستار بودند، عقیده داشت که میبایست فشار و رنج قابل اجتناب را به حد اقل برسانیم. نتایج:پوپر وجود دولت را در جامعه ضروری میداند و حتی بر این عقیده است که در بعضی از مواقع باید اختیارات خاصی را به دولت بدهیم تا دولت از پس اهداف رفاهی خود برای افراد جامعه برآید.این درحالی است که فیلسوفانی نظیر«جرمی بنتام»و«جان استوارت میل» هرچند وظایف زیادی را از دولت انتظار داشتند،در عین حال شعار کوچکتر کردن دولت را سر میدادند.این مسأله یکی از تناقصهای دیدگاههایشان بود.همچنین این نظر پوپر در مقابل همان مسألهای است که«مایکل اوکشات»و«رابرت نازیک»به آن بیتوجهاند.آنها به آزادی مطلق برای انسان اعتقاد دارند و هیچگونه اختیاری را برای دولت قائل نیستند که در مقاله نشان داده شده است اولا،آزادیهای بیحد و حصری که این دو برای انسان قائلاند در نهایت به عدم آزادی منجر میشود و در ثانی مشکلات جدی جامعه از قبیل فقر،تضاد و تبعیض گسترش مییابد درحالیکه راهحل پوپر،واقعگرایانه و به منظور کاهش مشکلات از طریق دادن برخی قدرتها به دولت در جهت کاهش مصائب اجتماعی است.در نهایت راهبردی را که پوپر برای رسیدن به اهداف دولت رفاه پیشنهاد میکند همان«مهندس اجتماعی تدریجی» است که روشی برای جستجو و مبارزه با بزرگترین و عامترین بدیهای گریبانگیر جامعه است.
خلاصه ماشینی:
"همانطور که مشاهده میکنیم اوکشات هرگونه نقض حقوق فردی را که آزادی شخص را محدود کند،محکوم میکند و برای دولت تنها حق قانونگذاری و نظارت بر اجرای آن را- آن هم به صورت محدود-قائل است و برعکس بنتام و میل،بدنبال خیر بیشتر برای اکثر افراد جامعه نیست زیرا بر این عقیده است که هرگونه دنبال کردن خیر اکثریت جامعه،باعث نقض حقوق دیگرانی میشود که به آن خیر،اهمیتی نمیدهند و اساسا از نظر او آزادی هر فرد انسانی از تحقق هر خیری مهمتری است.
نتیجهگیری ما در این مقاله سعی کردیم تا به چند پرسش پاسخ دهیم: الف:نظریه رفاه کارل پوپر دارای چه ماهیتی است و در مقابل نظریه چه کسانی صورتبندی شده است؟ ب:چگونه پوپر،نظریه دولت رفاه خود را برمبنای فلسفه علمش بنیان گذاشته است؟ ج:از نظر پوپر دلیل ضرورت وجود دولت و جامعه چیست؟و چه ویژگیها و وظایفی را برای دولت برمیشمرد؟ د:راهبرد پیشنهادی پوپر برای رسیدن به اهداف دولت رفاه چیست؟ در پاسخ به سؤال اول،نشان دادیم که پوپر،نظریه رفاه خود را در مقابل نظریه فیلسوفان کلاسیک مشهوری از جمله«جرمی بنتام»و«جان استورات میل»که به«اصالت فایده»اعتقاد داشتند و همچنین مخالفان معاصر دولت رفاه از جمله«مایکل اوکشات»و«رابرت نازیک»، صورتبندی کرد و بر این عقیده کلی بود که به جای ایجاد بیشترین خیر برای بیشترین افراد، میبایست فشار و رنج قابل اجتناب را به حد اقل برسانیم نه اینکه همانند برخی از منتقدان دولت رفاه،نسبت به مشکلات و مسائل اجتماعیمان بیتفاوت باشیم."