چکیده:
آثار ادبی از نظر اشاره بر رویدادهای تاریخی و بازتاب اوضاع و احوال اجتماعی،سیاسی و فرهنگی و پی بردن به طرز فکر و روانشناسی مردم از اهمیت ویژهای برخوردار است و در کنار مآخذ تاریخی،که منابع مستقیماند،منابعی غیر مستقیم به شمار میآیند.درست درجاییکه تاریخ نویسان در گزارش وقایع تاریخی، بنابر مصلحت،سکوت و یا پرده پوشی کردهاند،شاعران و نویسندگان وظیفهء آنان را به عهده گرفته و به تصریح و یا به کنایه بدان رویدادها اشاره کردهاند و این کار اهمیت آن آثار را دو چندان میکند.
هدف مقالهء حاضر بررسی دیدگاه شاعران و نویسندگان دورهء مغول دربارهء حادثهء عظیم یورش مغولان و استیلای آنان بر ایران است،تا از یک سو انحطاط فکری،فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران در آن دوران آشکار شود،و از سوی دیگر طرز تلقی و نوع واکنش شاعران و ادیبان،در برابر این فاجعهء ملی روشن گردد.
خلاصه ماشینی:
"کمال الدین اصفهانی که خود در گیر و دار حمله و هجوم و قتل و غارت مغولان کشته شده و قتل عام مردم اصفهان را به سال 336 به چشم خود دیده،حال و روز مردم و وطنش را چنین به
به دست آنها و ملامت معین الدین دربارهء همدستی با مغول از مواردی است که نظر مولانا را در
روایت افلاکی نیز دراینباره جالب و خواندنی است:«روزی پروانه از حضرت مولانا التماس
بیمناک خواب خود را با آنان در میان میگذارد و آنها به یک زبان میگویند ما این معنی را
(همان،88) اشارات دیگری نیز میتوان یافت که منعکس کنندهء مخالفت مولانا با مغولان است.
زیر سروده و تأثر قلبی خود را نشان داده است:آسمان را حق بود گر خون بگرید بر زمین بر زوال ملک مستعصم،امیر المؤمنین
لحن تند و کوبندهء سیف فرغانی در برخورد با فرمانروایان مغول و عمال و کارگزاران آنها و نیز در قبال مفاسد اخلاقی و مظالم اجتماعی،در اشعار هیچ شاعر دیگر این دوره دیده نمیشود و
نکتهء دیگری که در این قبیل سخنان سیف قابل توجه است،این است که او در عین افشای ظلم ظالمان و فساد فاسدان به هموطنان خود نوید میدهد،که نباید دچار یأس و ناامیدی شده،
به مدح و ستایش آنان پرداختهاند؛از آن جمله است سلمان ساوجی که فضولی بغدادی بعد از آنکه در صفای سخن و فصاحت بیان خود را سلمان ثانی نامیده،ستایشگری مغولان را بر او
بررسی آثار تاریخی و ادبی این دوره حاکی از آن است که مغولان خود را عذابی میدانستند"