خلاصه ماشینی:
"اما، من ترجیح میدهم با قدری تجاهل نسبت به آداب مرسوم به مختصرای عقدهگشایی بپردازم: آیا واقعا دوره آنکه با درک ضرورت انجام کاری به اجرای آن بپردازیم، تمام شده است؟ اگرچنین نیست، پس چرا بسیاری از کارهایی که همه در ضرورت آن همداستان هستیم، بر زمین میمانند؟آیا موانع موجود بر سر راه یک اقدام، به معنی رفع مسئولیت در قبال انجام یک ضرورت است؟ اینکه میگویم دوره، بدان خاطر است که این روزها عادت کردهایم از یک دوران طلایی یاد کنیم که در گرماگرم سالهای پس از پیروزی انقلاب و در بحبوحه جنگ تحمیلی رخ نمود.
فقط خواستم بگویم، که اکنون که صدمین شماره «گلستان قرآن» منتشر میشود، ما دستاندرکاران «گلستان قرآن» وقتی به گذشته مینگریم، از خودمان میپرسیم: «آیا اگر موانع موجود بر سرراه انتشار یک هفتهنامه تخصصی در زمینه قرآن را بزرگنمایی میکردیم، هرگز «گلستان قرآن» منتشر میشد؟» آیا اکنون کسی هست که از خود بپرسد؛ چند کار ضروری دیگر هست که ترس از موانع و مشکلات، مانع از انجام آنها شده است؟ آیا آنچه ضرو ری میدانیم، قبول هیچ مسئولیتی را بر عهدة ما قرار نمیدهد؟"