خلاصه ماشینی:
"پرومتهء تنها و برادر«اطلس»که بار سنگین زمین را بر دوشش گذاشتهاند و او تا جاوید در زیر فشار آن باید صبر کند،چون او هم دارای روح دیونیزوسی است و این تنهایی به همین دو ختم نمیشود!«تمیس»،مادر خوب پرومته،و«ایو»که مغضوب«زئوس»کینهتوز است و محکوم که تا ابد روی زمین تنها و آواره بگردد و تنها هموست که پرومته را در تنهایی عظیم و سنگینش تسلیت میدهد؛یادآور غربت و تنهایی تئاتر و هنرمند تئاتری است!هنرمندی که نه«اطلس»همپا دارد،نه مهر«تمیس» تیماردار اوست و نه تسلیت«ایو»او را تسلی میبخشد!و نه میتواند شبیه دیگران شود و آرام بماند،چون او را آفریدهاند که«رنج»ببرد و این رنج مقدس به او آرامش میبخشد.
او یا پرومته است یا اطلس و در هردو صورت روحی دیونیزوسی دارد که این روح همنشین روح آپولونی اوست که همراهیاش میکند تا آتش نور و آگاهی را به آدمی هدیه دهد."