خلاصه ماشینی:
"؟» (صفحه 12) که باز معلوم نیست چرا کفاره خودفروشی و قلمفروشی اشتاینبک را سارتر باید پس بدهد؟ چه تشابه یا وابستگی و ارتباطی بین سارتر و اشتاین بک هست،اصولا تغییر طرز تفکر اشتاینبک و کنارهگیری او از حزب کمونیست پس از خوشههای خشم چه ربطی به اگزیستانسیالیسم و سارتر دارد؟ -با آنکه از اول بنا بود مسائل شخصی و رفتار و کردار مطرح نشود- سارتر چنین میگوید:2 «...
آنچه اختیار میکنیم همیشه خوبی است و هیچ چیز برای ما خوب نمیتواند بود مگر آنکه برای همگان خوب باشد» (صفحه 72 اگزیستانسیالیسم) ولی فاحشترین و وحشتناکترین اشتباه مولف آنجاست که حرف سارتر را درست برعکس میفهمد و یا لا اقل اینطور وانمود میکند.
» (صفحه 53 اگزیستانسیالیسم) با توجه بمطالب قبل و بعد و آنجا که در آغاز سارتر صریحا اعلام میدارد او و هایدگر و اگزیستانسیالیستهای فرانسوی منکر واجب الوجود هستند مطلب واضح است:انسان باید بیتوجه به«متافیزیک»اصول فکری و اخلاقی خود را پایه- ریزی کند و چون اینها اصولی از پیش معین شده نیستند پس انسان همیشه با دلهره و شک همراه است.
(و چقدر مولف در بکار بردن کلمه«جبری افراط کرده است) در پایان برای رفع کسالت و دلزدگی و احتمالا عصبانیت(!)خوانندگان احتمالی«بررسی روابط اگزیستانسیالیست با جامعه»اثر خامهء عنبر شامه فیلسوف زمان آقای محمد رضا زمانی، قسمتی از مقدمه عالمانه دکتر مصطفی رحیمی را در آغاز ترجمه کتاب«اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر»نوشته ژان پل سارتر میآوریم:3 «در کشور ما آنچه از اگزیستانسیالیسم، بهطور پراکنده،در اذهان جای گرفته بیشتر به دو صورت است:عدهای بر آنند که اگزیستانسیالیسم جز بیقیدی و ولنگاری و پشت پا زدن به آداب و رسوم انسانی معنائی ندارد."