"ولی خب این کاری نیست که برای اولین بار باهاش روبرو شده باشیم،و خود او آخرین دفعهای که همدیگر را دیدیم،گفت:حلاا باید چهار چشمی مواظب فرصت باشیم،بعلاوه«جیم»که او هم مدتی همانجائی بوده که«الف»الآن آنجاست میگفت امروز وضع خیلی خیلی بهتر شده و برای«الف» امکان موفقیت زیاد است.
جاذبهء این ثروتها در مردم توقعات و آرزوهای تازهای ایجاد کرد و از آنجا که اساس جامعه به نحوی بود که این توقعات و این آرزوها را تأمین نمیکرد حقانیت اساس اجتماعی موجود مورد تردید قرار گرفت.
سرمایهداری نظارت خود را چنین توجیه میکرد که ثروتطلبی افراد به خودی خود خیر و پیشرفت جامعه را نیز دربر دارد،و فردی که ثروت به دست میآورد،در عین حال که ثروتی بدست آورده،برای جامعه نیز خیر و برکت فراهم ساخته است.
چنین بود عصاره و جوهر نظام لیبرالیسم،و ماجرای پیدایش و تولد این اعجوبه!اما از آنجا که لیبرالیسم نتوانست از شرائط اجتماعی خاصدوران تولد خود پافراتر گذارد،در نتیجه مانند فلسفههای اجتماعی دیگر از همان زمان ولادت شرایط انهدام خود را بهمراه داشت."