چکیده:
شهادت (بینه) یکی از راههای اثبات دعاوی و جرائم است و شاهد یکی از ارکان مهم آن
میباشد. نظر به تأثیر شهادت در اثبات دعاوی، جرائم و صدور احکامی دائر بر رد مال،
بقای زوجیت، انحلال آن، قتل، تازیانه و … ، لازم است که شاهد دارای شرایطی باشد.
یکی از این شرایط عدالت است. شهادت غیر عادل (فاسق) پذیرفته نیست. این جستار تعاریف
مختلف عدالت را مورد نقض و ابرام قرار میدهد و عدالت را صرفا در حد حالت درونی
(نه ملکه که بر خلاف نظر مشهور است) دانسته که منجر به اجتناب از کبائر و عدم اصرار
بر صغائر میشود و قید مروت را نیز در تعریف عدالت قبول ندارد (بر خلاف نظر مشهور).
هر چند این بحث در مورد عدالت شاهد است، از آنجا که در برخی موارد دیگر (مانند امام
جماعت، قاضی، …) صفت عدالت لازم است، مباحث طرح شده راهگشای نظری و عملی در آن
موارد نیز خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
"همچنان که فیض کاشانی (ره) یکی از راههای اثبات عدالت را، عدم ظهور فسق و عدم ظهور خلاف عدالت میداند (فیض کاشانی، 1/18) و نیز اشکال دوم وارده بر تعریف اول (عدم بیان درونی بودن صفت عدالت)، اشکالات دیگری نیز دارد: 1 ـ اگر منظور از «و» در تعریف عطف تفسیری باشد یعنی بگویند عدم ظهور فسق همان مسلمان بودن است که بدیهی البطلان است؛ 2 ـ اگر مراد این باشد که با تحقق این دو قید، فرد عادل خواهد بود به نظر میآید که با اصل بتوان این دو قید را ثابت کرد که در آن صورت بحث جرح و تعدیل (تزکیه شهود) از ریشه منتفی خواهد شد در حالی که طرح آن توسط فقها، نشانگر آن است که در جرح و تعدیل نمیتوان به اصل (اصل بر آن است که افراد جامعه اسلامی، مسلمان بوده و فسقی از آنها ظاهر نشده است) اعتماد کرد؛ 3 ـ تعریف عدالت به عدم ظهور فسق معنایش این است که علم و دانستن منجر به ایجاد واقعیت میشود.
در این تعریف صرف ترک، ملاک عدالت دانسته شده و به اینکه ناشی از ملکه باشد یا ناشی عدم از ابتلای فرد به معاصی باشد، اشارهای نشده است و از اشاره نکردن به آن، چنین استنباط میشود که لازم نیست ترک کبائر از سر داشتن ملکه باشد، بلکه همین که فرد آن را به هر دلیل انجام ندهد، متصف به صفت عدالت خواهد بود."