چکیده:
ادیان الهی برای مدیریت و هدایت جوامع بشری تشریع شدهاند. اصل ولایت و امامت پس از توحید، مهمترین اصل در قوام شرایع آسمانی و بهویژه اسلام است. اگر ضرورت مدیریت و ولایت در اسلام با ادلة عقلی اثبات شود، مفاد ادله میتواند ترسیمی از دامنة اختیارات رهبری را در پیش رو قرار دهد. امامت که یکی از اصول اعتقادی اسلام ناب و مستند به براهین عقلی است، پس از غیبت آخرین امام معصوم در قامت فقهای عالم، عادل، امین و مدبر تداوم یافت و تمامی اختیارات ولایت تشریعی امامت به عهدة ایشان نهاده شد. طرح این اختیارات از زمان حضور معصومین(ع) تا آغاز انقلاب اسلامی - و تا به امروز- بهتناسب زمینههای سیاسی و تاریخی ایجادشده و نیازهای جدید ساختارمند شده، روزبهروز گستردهتر و ابعاد آن شناختهتر شده و از اجمال به تفصیل روی کرده است. مروری بر نصوص حدیثی و سخنان فقهای بزرگ، این مطلب را تایید مینماید. اختیارات تعریفشده و عینیتیافته در انقلاب اسلامی نیز نقطة عطفی در مسیر این شکوفایی بوده است.
خلاصه ماشینی:
"این پرسش تداعی میشود که آیا امام معصوم هنگام غیبت و عدم حضور خود، شأن امامت و رهبری جامعه را همانند شأن افتا و داوری بهعهدة فرد یا افرادی خاص گذاردهاند یا هیچ نکتهای در این زمینه که از افتا و داوری در حیات اجتماعی مهمتر است، برای یارانشان نفرموده و اساسا شرایط غیبت را پیشبینی نکردهاند؛ یعنی همانگونه که عامه در مورد پیامبر مدعی شده و توهم نمودهاند، ائمه نیز پیروانشان را به امید خدا رها نموده و به حال خود گذاشتهاند؟ آیا - بر خلاف عامه که تعیین و انتخاب رهبر را حق خود میدانند و بر ضرورت آن اتفاق علمی و عملی دارند - شیعیان مأمورند تا دست روی دست نهاده و در انتظار ظهور موعود، تنها دعا بخوانند و تعطیلی احکام الهی و سلطة اجانب را با افسوس، نظارهگر باشند و از باب اضطرار و ناچاری (اکل میته) سلطة حاکمان غاصب را تحمل کنند؟!
خلاصه اینکه ولایت فقهای جامع شرایط در زمان غیبت امام معصوم، ولایتی است که از جانب خدا - صاحب ولایت مطلقة الهیه - تفویض و توسط ائمة معصومین که حجج الهی هستند به مردم معرفی و ابلاغ گردیده است؛ همانگونه که امامت خود ائمة معصومین از جانب خدا و توسط رسول او به مردم ابلاغ گردید و اگر کسی در این تعریف، تردید دارد یا ادلة نقلی را در اثبات آن کافی نمیداند، قدر متیقن از مفاد ادلة نقلی، ولایت مطلقة فقها از باب نیابت از امام معصوم و از شخص حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در ادارة تمامی امور مربوط به هدایت و رهبری جامعه اسلامی است؛ زیرا همانگونه که در ادامه خواهد آمد، یافتن دلیلی قطعی برای اثبات استثنای موردی خاص از وظایف و اختیارات، بسیار مشکل است و اهمال احکام اجتماعی اسلام نیز نقلا و عقلا روا نیست."