"هر آنچه شهید محلاتی مأموریتش بود،همیشه به نحو احسن انجام میداد،حرفهای اشخاص را میشنید و بعد تقسیم میکرد که چقدر به چهکسی بدهیم و چطور بدهیم و با درایت،مثل پدری مهربان،دست بر سر همه یتیمهای جنوب لبنان میکشید و با فلسطینیها برخوردی بسیار حسنه داشت.
شما که آن سالها جوان و پرشور بودید و در جبهههای جنگ حضور داشتید،پاسداری بودید که به جبهه میرفتید و جانتان را در طبق اخلاص میگذاشتید و با شهید همدم و دمساز بودید،این بزرگوار،از مولای خود حضرت امام برای شما چه میگفت؟ برای دستبوسی و رسیدن به خدمت حضرت امام،چند بار از ایشان درخواست کردیم،با درایت و با حوصله فرمودند سر امام شلوغ است،باوجود این سعی میکنم در هیچیک از عرصهها خودش را از دیگران جدا نمیدانست،بسیار ساده و خاکی بود و همیشه در خطوط مقدم، دخیل و سهیم بود.
یک ویژگی بسیار جالب در شهید محلاتی این بود که در طول پنجسالونیم از هشت سال دفاع مقدس که ایشان زده و در حیات دنیوی بودند،که بخش عمدهای از سالهای دفاع مقدس را شامل میشود،ایشان تقریبا بخش اعظم این دوره را نماینده امام در سپاه بودند.
بعد هم یک وقتهایی که با مسؤولان تیپها و لشکرها،چه سپاهی،چه ارتشی،چه بسیجی و چه نیروی انتظامی که آن موقع در قالب تیپ لشکر روح الله حضور داشتند،با همه برخورد و ارتباط گرمی داشت و سعی میکرد،در حد وسع یاحتی مقدورات خودش،از هر کاری که از دستش برمیآمد،در جهت رفع مشکلات نیروها در جبهه و جنگ مضایقه و دریغ نکند، این مشکلات را به مسؤولان منعکس میکرد و هر آنچه خودش از دستش برمیآمد پیگیری میکرد؛چون جنگ بود و هزار و یک مشکل."