چکیده:
"تاویل" یکی از اصلی ترین فرایندهای تفکر انسان است. فیلون در سنت یهودی، اوریگنس و اگوستین در سنت مسیحی و ابن عربی و ملاصدرا در سنت اسلامی از جمله نمایندگان برجسته تفکر تاویلی اند.
در این مقاله سعی شده است دیدگاه ملاصدرا درباره "تاویل" و اعتبار معرفتی آن با ارائه شواهدی گویا از آثار او دقیقا تحلیل شود. ملاصدرا "تاویل" را به عنوان "کلیدی" برای کشف افقهای پنهان در اختیار قرار داده است. وی معتقد است، گشوده بودن راه "تاویل" برای فهم حقایق آن سویی، تصریح آیات قرآن کریم است.
تلقی خاص ملاصدرا نسبت به انسان و قرآن و عالم، در نوع نگرش او به "حقیقت" و فهم آن، تاثیر بسزائی داشته است.
ملاصدرا با به کار گرفتن "روش تاویل" و بیان اعتبار معرفتی آن، فهم از " حقیقت" را در قالب های معینی محدود نکرده، بلکه با اصالت بخشیدن به باطن امور، زمینه پویش و آفرینندگی را فراهم ساخته است.
وی با طرد قشری گری، که بر پذیرش منطق تک گفتاری تاکید دارد، فهم های مختلف را - با بیان احکام و شرایط آن - از طریق رخنه در باطن امور رسمیت بخشیده است.
خلاصه ماشینی:
اساسا این معنای از «تأویل» یعنی دریافت و کشف باطن امور، وقتی ممکن است که برای هر پدیدهای از جمله آیات قرآن در عالم هستی، علاوه بر ظاهر، باطنی قائل باشیم تا عمل «تأویل» یا «تفسیر باطنی و معنوی» به معنای رفتن از ظاهر به باطن و نیل به حقیقت هر چیزی (= کشف المحجوب) امکانپذیر گردد.
(1362: ص 95) نکته مهمتری که بدون توجه به آن، فهم نظرگاه ملاصدرا درباره «تأویل» غیر ممکن است این است که در هستیشناسی ملاصدرا، کتاب تکوین (عالم وجودی) و کتاب تدوین (قرآن کریم) و کتاب نفس (انسان کامل) مطابق با یکدیگرند، به گونهای که احکام هر یک در خصوص دیگری جاری است و مقام ظاهر قرآن با مقام ظاهر انسان و عالم و مقام باطن قرآن با باطن عالم و حقیقت انسان کاملا مطابقت دارد.
انسان در پایان سفرهای چهارگانه به درجهای از وجود میرسد، که ملکوت و حقیقت اشیاء را در درون خود مشاهده خواهد نمود و این اتحاد با مراتب هستی و عوالم عینی است که «تأویل» و نیل به «حقیقت» و «باطن» اشیاء را برای وی ممکن میگرداند، چه در نظر ملاصدرا «تأویل» اشیاء همان «باطن» آنها است که جزء ذات انسان گردیده و برای وی منکشف شده است.
تأویل و تفسیر باطنی، به عنوان روشی برای سیر از ظاهر به باطن و نیل به «حقیقت» هر چیزی، همراه با تبیین و تحلیل آن و بیان وجوه اشتراک و افتراق آن دو میتواند موضوع مطالعات تطبیقی بین ملاصدرا و هایدگر، قرار گیرد.