چکیده:
این کتاب به طرح شخصیت، سابقه علمی و اجتماعی و دیدگاههای دکتر احسان نراقی و در کنار آن نحوه و تاریخچه شکلگیری مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی میپردازد و تا حدود زیادی نحوه ورود، اهداف و ماهیت تحقیقات نوین اجتماعی در ایران را بیان میکند و فتح باب مناسبی است برای محققان علوم اجتماعی که با بررسی جوانب گوناگون این موضوع امکان ورود به مباحثی اساسیتر را فراهم سازند.یکی از سؤالات جدی در این زمینه این است که آیا باید در حیطه علوم اجتماعی از اصول، روششناسی و مقولهپردازی غرب پیروی کرد یا اینکه لازم است از عمق جریانات تاریخی، اجتماعی، فکری و فرهنگی خود الگوی نظری معینی را برای دانش اجتماعی استخراج کرد؟
نکته مهمی که در کتاب بر آن تأکید شده این است که شیوه نگرش حاصل از ملاکهای جامعهشناسی غرب، باعث تقویت از خود بیگانگی عمیق فرهنگی شده است.
خلاصه ماشینی:
"بعد از حوادث 28 مرداد 1332، دولت وقت برای شتاب بخشیدن به روند مدرنیسم، درصدد برآمد علوم اجتماعی را به عنوان ابزاری برای شناخت موانع اجتماعی توسعه و رشد اقتصادی بهکار گیرددر ایران همانند کشورهای آمریکای لاتین، علوم اجتماعی چندین سال وسیله بیان نابرابریها و نابسامانیهای اجتماعی بود بدون اینکه وحشت نظام حاکم را برانگیزدعقلانی کردن هنجارهای فرهنگی یکی از اهداف نهفته در رویکردها و جهتگیریهای علمی در ایران است که با ایجاد مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی شتاب بیشتری یافتمارکس و ماکس وبر، به رغم تفاوت در مسلکهای نظری در تبیین وقایع اجتماعی به عمیقترین وجهی توانستند جامعهشناسی و تاریخ را تلفیق کنند و با الهام از تفکر فلسفی آلمان و نظام فرهنگی آن، حوزههای نظری متفاوتی به وجود آورند که در آن بنیانهای جامعهشناسی تاریخ براساس مدلهای فکری و ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه آلمان و تفکر حاکم بر آن استحکام یافته است.
دولت وقت بعد از حوادث 28 مرداد 1332، اصلاحاتی را برای شتاب بخشیدن به روند مدرنیسم انجام داد و درصدد برآمد با الگوگیری از غرب، علوم اجتماعی را به عنوان ابزاری برای شناخت موانع اجتماعی توسعه و رشد اقتصادی به کار گیرد و به همین علت است که برای اولین بار یک کارگزار سیاسی-اجتماعی به نام مصباحزاده که در چرخه نظام حکومتی حضوری اکنون هر تلاشی برای جداسازی اندیشههای اجتماعی از دورانهای گذار در تاریخ اروپا غرب بسیار مشکل استالگوسازی از علوم غربی برای حل مسایل اجتماعی جوامعی مانند ایران که در معرض اشاعه مدرنیسم قرار داشتند، به عمیق شدن رویارویی و تضادهای اجتماعی منجر شد و خود بنیانهای دگرگونی اجتماعی گستردهای را استحکام بخشیدیکی از مضامین پنهان انتقال جامعهشناسی غرب به کشورهای در حال توسعه، اعتقاد به جهانشمولی تمدن و فرهنگ غربی است که در درون خود فرهنگ غرب را منطقی، اصیل، رشدیابنده و نجاتدهنده معرفی میکند و فرهنگهای دیگر را فرعی، غیراصیل و گذرا میداندمؤثر داشت، مأموریت یافت مؤسسهای را برای مطالعات و تحقیقات اجتماعی تأسیس کند."