چکیده:
چند تن از اساتید و پژوهشگران علوم اجتماعی در این میزگرد، بازتاب مسایل زنان در کتابهای منتشر شده در حوزه علوم اجتماعی را بررسی میکنند.
عدم طرح مسایل زنان در کتابهای تاریخی، موفقیت نسبی کتابهای حقوقی در طرح معضلات زنان و تأثیرگذاری بر قوانین مربوط به زن و خانواده، انعکاس ناچیز مسایل زنان در کتابهای مربوط به قلمرو جامعهشناسی، عدم اختصاص یکی از سرفصلها و دروس دانشگاهی به مسایل ویژه زنان، مردانه بودن دانش مکتوب، داشتن نگاهی جامعنگر و پرداختن به مسایل اساسی جامعه فارغ از مسایل صنفی از جمله مباحث طرح شده در این نشست است.
خلاصه ماشینی:
"اگر از منظر جامعهشناسی به مسئله نگاه کنیم، آنچه در چند سال اخیر خیلی پررنگ بوده این است که در این حوزه کتابهای ترجمه شده خیلی خوبی که به زنان و مسایل آنها میپردازد به بازار آمده است، اما در زمینه تألیف کتابهایی که به وسیله نویسندگان و جامعهشناسان داخلی به چاپ رسیده باشد، اثر درخور توجهی دیده نمیشود.
اما انتقادی که میتوان به آنها وارد دانست این است که غالب این کتابها قوانین مدنی و حقوقی را فقط تشریح میکنند و اگر بخواهیم بدانیم که در این کتابها به چه میزان به مسایل زنان پرداخته شده است و چهقدر از این قوانین به چالش و نقد گذاشته شده است، شاید محدود کردن حوزه بحث به کتابهایی که درخصوص ایران به چاپ رسیدهاند، پذیرفتنیتر باشد.
آیا به این دلیل است که جامعهشناسان به مسایل بحرانیتر پرداختهاند یا دلیل دیگری دارد؟ پرسش دیگر این است که اگر جامعه شناسی مسلط مردانه را بپذیریم آیا زنان جامعهشناس کشور هم در کتابهای خود نگاه جامعهشناسانه مسلط مردانه را پذیرفتهاند؟اعزازی:دانشگاههای ایرانی بسیار محافظهکارانه عمل میکنند و زنان جامعهشناس نیز در این فضا ضمن اینکه محافظهکار شدهاند، مردانه به تفکر و فعالیت میپردازند.
دانشگاهها و انتشارات دانشگاهها برای کتابهایی که مسایل زنان را مطرح میکند بودجهای افسانه کمالیکاظمیپور: باید دید مسایل اساسی جامعه کدام است و فارغ از اینکه مربوط به زنان است یا مردان به آنها پرداخت؛ صنفی دیدن مسایل، اهمیت و ارزش کار را تقلیل میدهدندارند."