خلاصه ماشینی:
"سؤال اصلی در این فصل این است که آیا افکار عمومی یک پدیدهی طبیعی از پایین است یا آنکه از بالا هدایت شده و مصنوعی است.
برای پاسخ به این سؤال بنیادی لازار مجبور است به لایههای عمیق ارتباطات در فرهنگ و گفتمان عمومی بپردازد و همراه با لاپوری از خود بپرسد«آیا رسانهها بازتاب افکار عمومیاند یا راهنمای آن؟»(ص 84).
از یک طرف تحقیقات متعددی در مورد فاصلهگیری روزافزون رسانهها به خصوص تلویزیون از«حقیقت»و تمایل آن به خلق«واقعیت رسانهای»وجود دارد و از طرف دیگر کاهش روزافزون اعتماد مخاطبان به تلویزیون و پدیدهی«اتفاقات کاذب»به گونهای است که حتی موجب بروز اعتراض آشکار مردم به رسانهها شده است.
جمعبندی لازار این است که مردم در برابر هجوم اطلاعاتی و باران خبری رسانهها احساس«سردرگمی»و«کمبود اطمینان»کردهاند.
پویایی گروهی،مباحثه: مذاکره و در نهایت تصمیم به ابراز یک نظر میشود و در سطح ارتباطجمعی،این رسانهها هستند که با ارائهی یک بازی دوسویه هم نقش گزارشگر وقایع را بازی میکنند و هم در نقش نمایندهی افکار عمومی به گزینش«نظرها»دست میزنند."