خلاصه ماشینی:
"» (Kittler,1990:232) مفهوم فوکو از گفتمان به منزلهء مجموعهای از عناصر،بسیار ساده شده است،در حالی که «ضد انسانگرایی»فوکو-توجه او به شیوههای ساخت سوبژکتیویته-در خدمت توصیف کیتلر از فناوری(یا شرایط گفتمان تکنولوژیک)قرار میگیرد.
این موضوع از طریق درگیری نزدیک یا روانکاوی،«روانکاوی ساختاری»ژاک لاکان، دغدغه فوکو،سیستمها بود؛ به عبارتی مجموعهای از عناصری (مواد،نهادهایی) که معنا را میسازند و در همان حال سوژههایی را خلق میکنند که دریافتکنندهء آن معانیاند کشف فروید در مورد ضمیر ناخودآگاه با پیدایش رسانههای مکانیکی جدید (گرامافون،فیلم و دستگاه تایپ) همزمان بود تقسیمبندی میان خودآگاه و ناخودآگاه تقسیمبندی عملکرد یک دستگاه (مثلا پروژکتور نمای فیلم) و خطای حسی و معنایی پدید آمده از آن عملکرد است بسط و توسعه مییابد.
این موضوع ادبی-تاریخی اگرچه رسانهها تعیین میکنند که چه چیزی واقعیت را تشکیل میدهد و همیشه جلوتر از زیباییشناسیاند، اما آنقدر جلو نیستند که روشی انتقادی برگرفته از مطالعات ادبی نتواند چیزی از واقعیت آنها را آشکار سازد کیتلر با تعمق در ریزتراشه، قدرت را میبیند، یک دیوانسالاری غرق در سیلیکن باید کوشید تا از روش معمول درک قدرت به منزلهء کارکردی از«جامعه» دست کشید و برعکس،تلاش کرد از ساختارهای تراشه،جامعهشناسی ساخت هسته پروژهء کیتلر است که سبب تأمل او بر فناوری میشود.
شرط تحقیق ادبی او این است که او با آشکار ساختن زیباییشناسی مدرنیست به منزله یک راهکار تقلیدی میتواند آن راهکار را برای انجام مقاصد خود به کار گیرد و نهایتا آن را به یک نوشتار غیر قابل دیدن در قالب ریزتراشه گسترش دهد،چرخش او به سوی امر فنی،توسل او به نظریهء اطلاعات و ریاضیات در قالب یک راهکار به ویژهء زیباییشناسانه،شکل گرفته است."